3.42M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
«یک چاقو همیشه توی جیبش بود؛ بعضی وقت‌ها که بهش غُرولُند می‌کردیم و می‌گفتیم این چیه توی جیبت، می‌گفت: مریم خانوم، می‌خوام هر وقت خواستم میوه پوست بگیرم، راحت باشم! ولی من می‌دانستم برای چه این چاقو را گذاشته توی جیبش.» 📚 برشی از کتاب مجید قربانخوانی | | -----•••🕊•••----- @nimkatt_ir -----•••🕊•••-----