✅👈 بر اساس خاطره یکی از همراهان
💠 آیت الله بهجت بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راه رفتن، مشغول خواندن نافله شدند. احساس کردم در صدایشان لرزشی هست.
💠 سرم را به سمت ایشان چرخاندم. همان طور که سرشان پایین بود و نماز می خواندند، مثل ابر بهار از چشم هایشان اشک می بارید.
💠 ترسیدم، نمی دانستم چه اتفاقی افتاده است؟! تا نمازشان تمام شود، دلم هزار راه رفت.
💠 بعد از نماز آقا زیر لب گفتند:
«اینها چه کردند با دختر پیغمبر...؟». و باز اشک بود که از محاسن سفید روی زمین فرو می ریخت.
📚 در خانه اگر کس است، ص ۵۹
❌ نشر مطالب با حذف لینک کانال شرعا جایز نیست👈
https://eitaa.com/tavasolitabrizi