نو+جوان
😍 | افتخار ماست بابا ... 👀 روایتی مادر-دختری از دیدار رمضانی شاعران با رهبر انقلاب 🌿 روایت مادرانه، مریم قربان‌زاده: فکر نمی‌کردم آن محفل شعر منظم و مرتب که در تلویزیون می‌بینیم چنین پشت‌صحنه‌هایی داشته باشد. برایتان می‌گویم چه پشت‌صحنه‌هایی. 📺 آنچه از تلویزیون می‌بینیم همه مؤدب و مرتب و دست‌به‌سینه نشسته‌اند. بعضی که باید شعر بخوانند در ردیف‌های جلو و بقیه به ردیف صندلی‌های عقب‌تر را پر کرده‌اند. همه باید طبق شماره‌ای که بهشان داده‌اند بنشینند. اینجا را در تلویزیون نمی‌بینید که برخی از شاعران جوان‌تر سر نشستن روی صندلی‌ها با هم رقابت می‌کنند و اگر صندلی یکی جلو باشد، یعنی خیلی خوش‌شانس است و وقتی صندلی کسی در ردیف‌های عقب باشد، یعنی بدشانس‌ترین شاعر آن شب است. 😍 حال ببینید آنجا که من کارت ورود نداشتم، چه می‌خواهد بشود؛ چون ما مهمان رسانه «نو+جوان» بودیم ظاهراً نباید این کارت نداشتن مشکل‌ساز می‌شد، اما شد. آقایان مسئول ورود و خروج شاعران اجازه ورود ندادند؛ چون کارت نداشتم و من و دخترم فاطمه که اولین نفرهای جلوی در سالن بودیم آخرین نفر وارد سالن شدیم و در ردیف آخر نشستیم. 📝 البته برای نوشتن یک روایت کامل و جامع شاید جای نشستن خیلی مهم نباشد، اما دلم می‌خواست چهره حضرت آقا را هم ببینم. چند مرتبه خواستم مثل جوانکی که روی صندلی‌اش سر دو پا نشسته بود بنشینم تا بتوانم از لابه‌لای سرک‌های کشیده هرازگاهی آقا را ببینم... و شاید بیشتر از اینکه ما بخواهیم آقا را ببینیم دلمان بخواهد ایشان ما را ببینند! ➕ چه پشت‌صحنه‌هایی! ➕ خدا خداست، ولی این صدا، صدای علی است ➕ داروی شفابخش 🔻 برای خواندن متن کامل خواندنی به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=25200