#تجربه_نوردی ٢
✅ ...در یک جایی ، روبرویم یک جادّهی تندِ قرار داشت که به یک پیچ منتهی میشد.
خیلی بدقِلِق بود و پاهایم را حسابی کوفته میکرد ، طوری که سرعتم رسیده بود به چندین سانتیمتر در ثانیه! اگر هم سرعتم را زیادتر میکردم، فشار برروی پاهایم بیشتر میشد و امانم را میگرفت.
درنتیجه، به همان سرعت لاکپشتی اکتفا کردم و برایِ الکیسرگرمشدن، شروع کردم به فلسفهبافی که:
- الان، فاصلهام تا آن بالا ، صدها رکابِ ریز است که همهشان مثل یکدیگرند؛ درست مثل یک پلّهی بلند.
قبول که از سختی و تکراری بودن راه، صدایم درآمده امّا باید بدانم و آگاه باشم که در حالِ حاضر، هررکابی که میزنم، مرا چندسانتیمتر به مقصد نزدیکتر میکند. یعنی در هرثانیه، در نقطهای تازه میایستم که با قبلی تفاوت دارد؛ گرچه به آن شبیه است.
باید بدانم که رازِ فتحِ این جادّهی طولانی ، پذیرفتنِ این حقیقت است که گامهای من در عینِ تکراریبودن، باهم متفاوتند.
وقتی هم که به آن بالا برسم، تمام این راهِ آمده، به سادگی در قاب چشمانم مینشیند و میفهمم که کارِ چنان شاخی هم نکردهام! و به خودم افتخار میکنم.
و همینطور هم شد.
❎ منتظر تجربه های شما هم هستیم 😊
#هرتجربه__یک_درس 🌹
#نوجوان_ایرانی 🌱 🌺
🔰
@noojavan_irani