خاطره ای ناب
دیشب فاطمه نصف شب آمد اتاقم .بدون اجازه.بهش گفتم برو باید از الان که بزرگ شدی.یاد بگیری بدون اجازه وارد اتاقم نشوی.گفت نه چون میخواهی ازدواج کنی اینو میگویی.
من هم بهش گفتم :نه قرآن گفته هنگام ورورد به جایی هم که کسی در آن نیست باید اجازه بگیریم.پس از این به بعد برای ورود به هر اتاقی اجازه بگیر.
اینطوری قبول کرد و رفت بیرون .پس بهتره بقیه بچه ها هم اینگونه آموزش ببیند .نه اینکه حکم کامل مسیله را یاد بگیرند .