پیشگامان سوسیالیسم مانند اوون و فوریه سوسیالیسم در پدیدهای میدیدند که در اجتماعات سوسیالیستی کوچک در مناطق روستایی یا در مناطق پیشرفتهٔ صنعتی کوچک که در آنها نظم اجتماعی بر رفاقت، هماهنگی، و دیگرخواهی استوار است، ظهور میکند.
مارکس آنان را «
سوسیالیستهای آرمانشهری»نامید و بر لزوم فهم قوانین تاریخی جامعه و اقتصاد تأکید کرد.
بر اساس «سوسیالیسم علمی» مارکس، نیروهای اقتصادی تکامل تاریخی را که مناسبات اجتماعی و اقتصادی، ایدئولوژی، و نیز فرهنگ را شامل میشود، رقم میزند. بنا بر استدلال مارکس، سوسیالیسم از بطن کشاکشی طبقاتی، یعنی
کشاکشی میان بورژوازی و طبقهٔ کارگر (پرولتاریا) سر بر خواهد آورد.
این نزاع زمانی به سرانجام میرسد که نابرابری و استثمار در سرمایهداریهای پیشرفته به اوج خود میرسد. کشاکش طبقاتی نوعی آگاهی طبقاتی انقلابی ایجاد میکند که به انقلاب پرولتری و پایهریزی جامعهای بیطبقه میانجامد.
آخرین مرحلهٔ تاریخ کمونیسم خواهد بود که مشخصههای اصلی آن نبود بیگانگی، کنترل تولیدکنندگان بر ابزار تولید، کار آزاد و خلاقانه، و کفایت کالاها برای برآوردن نیاز همگان.
مانیفست کمونیست که در سال 1848 بهدست مارکس و فریدریش انگلس نوشته شد، بیانگر آغاز مارکسیسم بود. اندیشههای مارکس دربارهٔ سرمایه، بیگانگی، طبقه، ارزش و کالاییشدن، همچنان در نظریهٔ اجتماعی بهرهبخشیهای مهمیاند.
دکتر محمد سجاد شیرودی
✍
#دختر_سیاسی
https://eitaa.com/joinchat/572850353Ca4e6fe6d24