✅یکی از مدافعان حرم میگوید: در پایان جنگ با داعش حاج قاسم سلیمانی به قرارگاه آمد.
آمده بود به بچه ها خدا قوّت بگوید، نشستم کنارش گفتم: حاجی جنگ دیگه تموم شد؛ با اجازتون من برگردم سر درس و زندگیم، بغضم را فرو بردم و گفتم سفره جنگ را جمع کردند ما جا موندیم از قافلهی شهدا، برای ما دعا کنید.
حاجی دستم را گرفت توی دستش و فشار داد و گفت: فلانی، خیلی عجله نکن، به زودی یک جنگ سنگینی خواهیم داشت که همه شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم آرزو میکنند کاش بودند و در این جنگ کنار شما میجنگیدند.
کتاب سلیمانی عزیز، ص ۱۹۴
✍
#دختر_سیاسی
https://eitaa.com/joinchat/572850353Ca4e6fe6d24