🔴پهلوی‌ ادعا داشت به دنبال احیای تمدن ایرانیست اما در حقیقت هم سنت ستیز بود هم مذهب‌ستیز در ادبیات سیاسی محمدرضا پهلوی، نوسازی در مقابل سنت گرایی تعریف و تحدید شده بود. اما سنت ستیزی شاه در پوسته سیاست نوسازی، همانند شمشیر دولبه سبب تشديد مخاصمات اجتماعى و به تـأخير افـتادن توسعه سياسى در ايران شد. در این فرآیند، مغایرت و عدم سازگاری سیاست نوسازی با محیط ارزشی جامعه سبب تولد نوزاد «ناقص الخلقه نوسازی» شد و درنهایت با تضعیف مشروعیت و مقبولیت مردمی، مقدمات فروپاشی سیاسی رژیم را فراهم نمود. نابهنجارى‌ اجتماعى‌، بى‌ريشگى فرهنگى و اجتماعى، از خودبيگانگى فردى و اجتماعى، مقاومتهاى گوناگون فرهنگى از جمله تبعات سیاست سنت ستیز پهلوی دوم در جامعه ایران بود. همه این موارد سبب مقاومت شدید طبقه سنتی جامعه در مقابل حکومت پهلوی شد و در نهایت، تحقیر فرهنگ بومی و ترویج شدید ابعاد ظاهری فرهنگ غربی، شکاف بین مردم و حکومت را افزایش داد. درکنار این موضوع، سیاست آموزشی تحول خواه و غربی شاه نیز، سبب ظهور و بروز طبقه متوسط جدیدی مشتمل بر بوروكراتهاى تحصيل‌كرده، هـنرمندان و نويسندگان در ايران شده بود که به دلیل پایه های نظری آموزشهای خود، خواهان توسعه سیاسی و مشاركت در ساختارهای سياسى و اقتصادى بـودند. ولی به دلیل ماهیت تمرکزگرای قدرت سیاسی، این مطالبات طبقه متوسط جدید با مخالف جدی حکومت روبرو شد و رفته رفته روابط اجتماعی طبقات مختلف با سلطنت، ماهیت غیردمکراتیک تری پیدا نمود. هرچه سرعت برنامه‌های نوسازی شتاب بیشتری می‌گرفت ، به همان اندازه قدرت سیاسی چهره مستبدتری به خود می گرفت و با تشدید سياست سركوب‌گرايانه، رژیم پايگاه طبقاتى و اجتماعی خود را در بين توده مردم‌ از‌ دست مـى‌داد. منابع: ۱_محمدرحيم عيوضى، طبقه متوسط جدید و نوسازی اقتصادی اجتماعی در ایران، مجله مطالعات راهبردی، پاییز 1377، شماره 1 ، ص156 ۲_کافه تاریخ ✍عالیه سادات ✍ https://eitaa.com/joinchat/572850353Ca4e6fe6d24