ادامه از پست قبل : 1️⃣خداوند می فرماید: «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً ، به پروردگارت سوگند كه آنها مؤمن نخواهند بود مگر اينكه تو را در اختلافات خود به داورى طلبند، و سپس در دل خود از داورى تو احساس ناراحتى نكنند، و كاملا تسليم باشند.» نساء 65 و در سوره حشر آمده است: « وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ ، آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد و اجرا كنيد، و آنچه را از آن نهى كرده خوددارى نمائيد، و از مخالفت خدا بپرهيزيد كه خداوند شديد العقاب است.» سوره حشر 7 آیا عمر بن خطاب در صلح حدیبیه امر رسول خدا صلی الله علیه و آله را گردن نهاد و در درون خود هیچ اشکال و ایرادی از حکم پیامبر صلی الله علیه و آله نیافت؟ یا اینکه موضع او، شک و تردید در برابر امر حضرت بود؟ خصوصا آنجا که گفت: « يا أبا بكر أليس هذا نبي الله حقا، عمر می گوید: نزد ابوبکر رفتم و به او گفتم: آیا او پیامبر بر حق خدا نیست؟» و یا « ألسنا على الحق وهم على الباطل، مگر نه اين است كه ما بر حقيم و آنان بر باطل؟ » آیا پس از پاسخ های رسول خداصلی الله علیه و آله تسلیم شد؟ نه، هرگز تسلیم نشد، بلکه « فانطلق عمر فلم يصبر متغيظا فأتى أبا بكر، . عمر رفت و از شدت خشم نتوانست تحمل کند، از همین روی پیش ابوبکر رفت» ( صحيح مسلم ج 3 ص 1411 ) 2️⃣عمر بن خطاب در نبوت رسول خدا صلی الله علیه و آله شک نمود، در روایت ابن حبان آمده است: « فقال عمر بن الخطاب رضوان الله عليه والله ما شككت منذ أسلمت إلا يومئذ فأتيت النبي صلى الله عليه وسلم فقلت ألست رسول الله، عمر گفت: قسم به خدا! از زمانى كه اسلام آورده‌ام، جز امروز ( در نبوت رسول خدا ) شك نكرده‌ام. سپس نزد پيامبر آمد و گفت: اى رسول خدا! مگر شما پيامبر خدا نيستى؟» ( صحيح ابن حبان ج 11 ص 224 ) حکم کسی که در نبوت رسول خدا صلی الله علیه و آله شک نماید، چه می باشد؟ آیا می توان دین خود را از کسی دریافت نمود که در نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله شک داشته است؟ 3️⃣ آیا عالمان وهابی، اعتراض های عمر و عدم تسلیم او را در برابر پیامبر، از جمله دلائل فقه او بشمار می آورند، همانگونه که مخالفت او را در جریان « حدیث قرطاس » از دلائل فقه او دانسته اند، و یا آن را از جمله ی « موافقات عمر » می دانند، همانگونه که مخالفت خلیفه دوم با پیامبر را در جریان نماز بر عبد الله بن ابی از « موافقات عمر » به حساب آورده اند؟ 🍃🌺🍃🌺✨🍃🌺🍃🌺 ┄┅═✼ @P_Mahdavi ✼═┅┄