🌺سیره امیرالمومنین علی (ع) برای تشکیل حکومت اسلامی🌺 🔹الإمامُ عليٌّ(علیه السلام): لَولا حُضُورُ الحاضِرِ، و قِيامُ الحُجَّه بِوُجودِ الناصِرِ، و ما أخَذَ اللّهُ عَلَى العُلَماءِ أن لا يُقارُّوا على كِظَّه ظالِمٍ، و لا سَغَبِ مَظلومٍ، لأَلقَيتُ حَبلَها على غاربِهِا (خطبه 3 نهج البلاغه) 🔸امام على(علیه السلام): اگر نبود حضور آن جمعيت و تمام شدن حجّت با وجود يار و ياور و اگر نبود كه خداوند از دانايان پيمان گرفته است كه بر سيرى ستمگر و گرسنگى ستمديده رضايت ندهند، هر آينه مهار شتر خلافت را بر شانه‌اش مى‌انداختم. حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) بعد از غصب ولایت و تشکیل حکومت سقیفه، آیا تسلیم شد؟ فرمود فایده ندارد و کناره گیری کرد؟ خیر. حضرت دست امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) و حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را می‌گرفت و منزل انصار و مهاجرین می‌رفت و سوال می‌کرد که مگر شما حجه الوداع نبوديد؟ مگر نشنیدید که رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود « مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ»؟. بنابراین امام، ولایت را مطالبه می‌کرد. در روایت است چهل نفر قول می‌دادند، چهار نفر بیشتر نمی‌آمدند! و امام یار و یاور نداشت. 🔹آیا امیرالمؤمنین(علیه السلام) حکومت خلفا را پذیرفتند؟ حضرت حکومت خلفا را نپذیرفت. بعد از شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، مضطربه بیعت شد. منظور از بیعت یعنی تحت عنوان معارض و تلاش برای براندازی حکومت اقدامی نمی‌کنند. نه این‌که حکومت خلفا را به عنوان حکومت مشروع قبول کرده باشد. و بین این دو تفاوت است: حکومت امر واقع و حکومت مشروع. یعنی حکومت خلفا تثبیت شده بود و امام نیز اتمام حجت کرده بودند و کسی نیز به دعوت امام گوش نمی‌کرد. نه این‌که امام تلاش نکرد. بلکه تلاش صورت گرفت، ولی به سرانجام نرسید. در دوران خلفا نیز امام چند کار بزرگ کرد. از جمله: تدوین قرآن، تدوین سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مشاور عالی حکومت. اگرچه حكومت زود منحرف شد، اما حضرت بی تفاوت کنار ننشست. بلکه در حکومت منحرف نیز وجود داشت و تلاش می‌کرد از طریق مشاوره حکومت را تصحیح کند. بعضی صبر آن حضرت را اشتباه تفسیر می‌کنند. صبر ایشان به معنای انزوا و حاشیه نشینی و سکوت نیست. بلکه صبر به معنای این است که برای براندازی تلاشی نکردند. وگرنه حضرت امیر در متن صحنه حضور داشتند. مشاور ارشد و قاضی اعلا بود. لذا احترام و وجاهت خاصی هم داشت. البته برای تضعیف حکومت تلاش نمی‌کرد چون فایده‌ای نداشت. لذا در جریانی که علیه عثمان شورش شد، امام کمکی نکردند. حتی قبول نمی‌کرد که امیر چنین مردمی ‌شود که از اسلام فاصله گرفتند. 🔹عناصر تشکیل حکومت برای تشکیل حکومت عناصری لازم است. عنصر اول اندیشه الهی است. که نزد امام وجود داشت. عنصر دوم، رهبری الهی و عنصرسوم، حضور مردم در صحنه برای نصرت دین الهی است. عنصر چهارم، احتمال پیروزی است. می‌فرماید: « لَولا حُضُورُ الحاضِرِ، و قِيامُ الحُجَّه بِوُجودِ الناصِرِ» یعنی اگر اتمام حجت شود به وجود مردمی که به ائمه(علیهم السلام) کمک برای تشکیل حکومت شود، امام دریغ نمی‌فرمود. پس رهبران الهی وظیفه دارند تلاش کنند به شرطی که مقتضی موجود و مانع مفقود باشد. اگر مانع باشد، مردم هم نباشند، رهبران الهی نمی‌توانند حکومت تشکیل دهند. نه این‌که نمی‌خواهند. بین این دو تفاوت است. امام از همان لحظه اول می‌خواست اما مردم فاصله گرفته بودند: « قِيامُ الحُجَّه بِوُجودِ الناصِرِ ». این قیام حضرت امیر(علیه السلام) بود با خصوصیاتی که بیان شد. پس نمی‌توان گفت حضرت دنبال حکومت نبود و با خلفا بیعت کرد و ساکت شد و کنار کشید. بلکه با صدای رسا اعلام کرد که من افضلم. در دوران جنگهای سه گانه ناکثین و قاسطین و مارقین با مخالفان برای حفظ حکومت جنگید و برای اصل حکومت موجود مبارزه کرد. بنابراین سیره حضرت امیر(علیه السلام) به ما می‌گوید: باید برای تشکیل حکومت تلاش کرد، ممکن است شرایط مهیا نشود ولی وظیفه تلاش کردن است. @parcham_enghelab