🌻🌸شهید اربعین (شهید میرزا محمود تقی پور)🌸🌻 🔸 من در روز اربعین شهید می‌شوم شهید حجت‌الاسلام "میرزامحمود تقی‌پور" با نام جهادی «ابوقاسم» یکی از رزمندگان ایرانی لشکر فاطمیون است که در سوریه به شهادت رسید. او را به واسطه شهادت در روز اربعین، به شهید اربعین می‌شناسند، و حال نام و یادش در بین خانواده و همرزمانش زنده است. این شهید مدافع حرم، عضو شورای مرکزی مؤسسه بلاغ مبین و مسئول گروه جهادی طراوت ماندگار (فعال در زمینه محیط زیست) بود. وی همچنین به عنوان دانش پژوه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمت الله علیه) قم فعالیت داشت. حجت‌الاسلام تقی‌پور دو فرزند پسر و دختر از خود به یادگار گذاشته است. 🔸 از زبان پدر شهید (حسنعلی تقی پور) شهید محمود تقی پور متولد ۲۵ آبان ۶۱ در گرگان بود. بعد از اینکه در سال ۶۸ به مشهد مهاجرت کردیم، تحصیلاتش را در مشهد ادامه داد. از همان دوران کودکی و نوجوانی همراه من به مسجد می‌آمد و در جلسات مذهبی شرکت می‌کرد و با پسر روحانی مسجد محل آشنا شد. 🔸 ورود به حوزه علمیه حسنعلی تقی پور درباره نحوه ورود فرزندش به حوزه علمیه گفت: پسرم بعد از کلاس نهم از ما خواست تا وارد حوزه علمیه شود و می‌گفت می‌خواهم سرباز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شوم. اما ما به او گفتیم که بهتر است ابتدا دیپلم بگیری و بعد به سمت حوزه بروی. او هم که بسیار متواضع و با ادب بود پذیرفت و چند سال بعد، پس از گرفتن مدرک دیپلم دوباره درخواست خود را تکرار کرد و ماهم پذیرفتیم و بعد در مدرسه علمیه امام محمد باقر (علیه السلام) در منطقه طلاب مشغول به تحصیل علوم حوزوی شد. 🔸 ویژگی‌های اخلاقی ویژگی بارز شهید اخلاق و انضباط در کارها بود، احوال پرسی و دستگیری از نیازمندان از خصلت‌های شایسته دیگر ایشان بود. او حتی غذاهایی که مادرش در زمان طلبگی برایشان می‌پختند به همکلاسی هایش می‌داد و حتی تشک خواب خود را هم بخشیده بود و روی زمین می‌خوابید. محمود به قدری قانع و نجیب بود که در مدرسه سختی‌های زیادی به خود می‌داد. مثلاً بدترین حجره را انتخاب می‌کرد و می‌گفت حجره‌های خوب بهتر است برای شهرستانی‌ها باشد. همچنین شب‌ها لباس‌های بقیه طلبه‌ها را پنهانی می‌شست و وقتی بقیه دلیل این کار را از او جویا می‌شدند می‌گفت من برای دل خودم این کارها را انجام می‌دهم. او کمربند خود را بالای سرش می‌گذاشت و به دوستانش می‌گفت اگر برای نماز شب بیدار نشدم با این کمربند بیدارم کنید. او به مستضعفین خیلی کمک می‌کرد، مثلاً کرایه خانه آنها را می‌داد، یا برای آنها وسیله خانه می‌خرید. یکی از کارهای خیر او کاشت درخت زیتون در جاده تهران قم بود که حالا قرار است در همان نزدیکی یک مجتمع فرهنگی به نام خودش ساخته شود. میرزا محمود سه سال در جبهه‌های حق علیه تکفیری‌ها مبارزه می‌کرد و ما بیخبر بودیم، می‌افزاید: در آخرین سال حضور ایشان مطلع شدیم، آنجا می‌گفت که من شهید می‌شوم اما اگر زخمی شدم هرگز نگویید در سوریه بودم و به او افتخار کردیم. این پدرشهید ادامه می‌دهد: همیشه دوست داشت شهادتی خاص داشته باشد و همینطور شد و شهید اربعین نام گرفت. او در آخرین دست نوشته‌اش تاریخ شهادتش را بیان کرد و گفته است به اذن خدا شهید می‌شوم. 🌻🌻🌸🌸🌷🌷 @parcham_enghelab