۱۰ استدلال آشکار در ناتوانی اسرائیل برای حمله به ایران
▪️ اسرائیلیات، دردی از اسرائیل دوا نمیکند!
▪️ بخش دوم
🔹 ۴- منطق همراهی: اسرائیل در این جنگ همهی همراهی آمریکا و ناتو را با خود داشت و اساساً برای اولین بار توانسته بود آمریکا را مجاب به آغاز این جنگ کند. مهمترین ابزارش برای این اقناع آت بود که آمریکاییها را به این جمعبندی رسانده بود که مو لای درز این نقشه نمیرود و ایران و نظم سیاسیاجتماعیاش قطعاً فرو میپاشد! آمریکا حتی در میانه جنگ نیز با مشاهده ناتوانی نظامی اسرائیل در از بین بردن تاسیسات هستهای ایران راسأ وارد میدان شد اما حتی این ورود هم به نتیجهای که میخواستند منتهی نشد.
🔹 اگر اسرائیل تصور میکند که با همراهی بیشتری میتواند جنگ آینده را ببرد، کدام دولت مستکبر غربی باقی مانده بود که همراهیاش در دور آتی تعیین کننده باشد؟ دقیقاً هیچکدام! بنابراین این بار اولاً بعید است که آمریکا به این سادگی با چنین طرحهای احمقانهای موافقت کند و ثانیاً اگر موافقت هم کند، نتیجه بهتری نخواهند گرفت.
🔹۵- منطق داخل رژیم: یکی از مهمترین ترندهای خبری این روزها و هفتهها در درون رژیم صهیونیستی اختلافنظر شدید نظامیان و سیاسیون بر سر جنگ در غزه است؛ نظامیان تاکید میکنند که حضور نظامی در غزه نه تنها اهدافشان را محقق نکرده، بلکه هر روز تداوم حضور، وضع رژیم را بدتر هم میکند. آنها معتقدند که نتانیاهو برای تداوم این حماقت، صرفاً انگیزه سیاسی دارد تا به سرعت از صحنه سیاسی اسرائیل محو و در دادگاه فسادش محکوم نشود! رژیمی که در تحقق پیروزی علیه غزهی بیدفاع فرومانده و خود را در موقعیت «ارّه» میبیند، با چه عقلی دوباره میخواهد به ایران حمله کند؟
🔹۶- منطق داخل ایران: اسرائیلیها در جنگ اخیرشان علیه ایران به شدت بر روی فروپاشی سیاسی اجتماعی در کشورمان حساب کرده بودند و تصور میکردند که هم ساخت سیاسی ایران دچار تزلزل خواهد شد و هم مردم بلافاصله مقابل جمهوری اسلامی قرار خواهند گرفت. اما آنچه واقعاً محقق شد، ۱۸۰ درجه با پیش بینی اسرائیلیها فاصله داشت. همین موضوع به یک پشیمانی مطلق در تصمیمگیران آمریکایی و تحلیلگران اسرائیلی تبدیل شده است؛ رژیمی که دیده چطور با یک حماقت بزرگ، به اتحاد عظیم در ایران دامن زده، با چه استدلالی دوباره باید این تجربه را تکرار کند؟
🔹۷- منطق کار ناتمام!: برخی سادهسازان و بیخبران تصور میکنند که اسرائیل عمداً به برخی از اقدامات، مانند حمله به زیرساختهای حیاتی ایران، دست نزد و این گزینه همچنان برای جنگ آتی روی میز آنهاست و اگر این اراده در آنها شکل بگیرد، کار برای ایران دشوار میشود. این یک اشتباه محاسباتی بسیار بزرگ است؛ اسرائیل نه اینکه «نخواهد» بلکه قطعاً «نتوانست» به تاسیسات حیاتی ایران حمله کند. آنهم به یک دلیل بزرگ: ایران پاسخی به مراتب دردناکتر به آنها داد. توضیح اینکه، اسرائیلیها دقیقاً در همان روز دوم جنگ با حمله به فاز ۱۴ پارس جنوبی و انبار نفت در تهران، خط حمله به تاسیسات حیاتی ایران را آغاز کردند؛ اما ایران بلافاصله در یک شاهکار موشکی، پالایشگاه بازن در حیفا را مورد هدف قرار داد و آن را به تعطیلی کشاند. رژیم مشاهده کرد که از این نظر ایران قطعاً در موقعیت برتر قرار دارد و اسرائیل بسیار آسیبپذیرتر است. اسرائیل همین الان نیز هیچ پالایشگاه کاملاً فعالی ندارد و بازن نیز اعلام شده است که تا مهرماه قابلیت بازسازی کامل ندارد!
🔹۸- منطق ترس از کار ناتمام ایران: علیرغم اینکه اسرائیل هیچ امر آزمون نشدهای در جنگ قبلی ندارد و تمام داشتههای اطلاعاتی و نظامی خود را به میدان آورده بود، اما ایران کارهای ناتمام بسیاری در رژیم دارد که اگر نبرد دیگری شکل بگیرد حتماً انجام خواهد داد. بعضی از اقدامات ایران در جنگ اخیر، علاوه بر تخریب، هشدار روشنی نیز به اسرائیلیها صادر کرد. ایران نشان داد که اگر هدفی را مثلاً در حیفا یا تلآویو زد، حتماً چند متر در نزدیکی آن را نیز میتواند مورد اصابت قرار دهد. این مسئله اگرچه شاید هنوز برای خیلیها آشکار نشده، اما اسرائیلیها این مسئله را به خوبی دریافتهاند. بنابراین وقتی اسرائیل میداند که ایران کار ناتمام زیادی دارد، بسیار بعید است که حماقت مجددی را مرتکب شوند.