عجب دارم که زلفت را پریشان می کنم از دور   به آه خود که آه  از این دل و آه  عجیب  من   نصیب از ظلمت هجران به جز حسرت نخواهد بود   حساب روشنی دارد دل حسرت نصیب من   من از صبر و شکیبم شهریارا شهره ی آفاق همه آفاق هم حیران از این صبر وشکیب من...