سبک زندگی اسلامی
#حکایت شمارۀ۸۴ 🔵 وقتی به عهد و آرامــش پسر و دختر کوچکی با هم بازی می کردند. پسر یک سری تیله داشت
شمارۀ۸۵ 🔵فـداکـاری زنــان بر بالای تپه ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است.اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است افسانه ای حاکی از آن است که در قرن ۱۵، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره می کند. اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه می برند. فرمانده دشمن به قلعه پیام می فرستد که پیش از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند. پس از کمی مذاکره، فرمانده دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و براساس قول شرف، موافقت می کند که هر یک از زنان در بند، گرنبها ترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کند به شرطی که به تنهایی بتواند آن را حمل کند. ناگفته پیداست که چهره حیرت زده و سرشار از شگفتی فرمانده دشمن به هنگامی که هر یک از زنان شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج می شدند بسیار تماشایی بود. 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7