#حکایت
گاهی که فرصتی پیش میاد و خونههای قدیمی رو میبینم، این تصور فانتزی توی فکرم نقش میبنده که انگار قدیمیها عاشقتر بودن!
انگار زندگی رو بهتر میفهمیدن.
فکر میکنی همه خشتها و کاشیها، همه آجرها،گچبریها،همه و همه تو رو هول میدادن وسط شور زندگی
و دست جمعی تو و تلاشهای هر روزهت رو تشویق میکردن.
وقتی اتاقهای تو درتو با پنجرههای بزرگ چوبی رو میبینی، احساس میکنی جون دارن… مهربونن!
با تو و زندگیت همسازن. انگار منتظرن تو اراده کنی تا اونها همراهیت کنن و به زندگیت طراوت بدن.
از خشت خشت خونهها بوی وفاداری حس میکنی.
و تصور میکنی…آدمهایی که وسط این آشیونهها زندگی کردن. تلخی و شیرینی دیدن،خندیدن، گریه کردن،امید داشتن،تلاش کردن، انتظار کشیدن…و عاشقی کردن.
توی اون زمان و وسط این خونهها بود که شاعرها، در ابیاتشون واژه عشق رو با وفا ترکیب میکردن؛
با من بگو از عشق و وفا
و ما امروز میون آپارتمانهای شیک ولی سرد و بیروح،«عشق» رو با دنباله«حال»جمع میکنیم و محبت،حمایت و تعهد رو فدای «عشق و حال»میکنیم.
خونههای قدیمی رو ببینید و روح حیات درونش رو حس کنید.
خونههای هر زمان شبیه آدمهاشن.
@alimiriart
#داستانک #تلنگر
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7