#حکایت
شماره ۳۹
🔵لقمه ای انفاق
زن گفت: «نگذارشون بیرون تا وقتی ماشین میآد. باز این لعنتیها پارش میکنن و بوی گندشون کوچه رو ور میداره.»
مرد قبل از گره زدن پلاستیک روی آشغالها سم ریخت و گفت:«دیگه کارشون تمومه، فردا باید جنازههاشون رو شهرداری گوشه و کنار خیابون جمع کنه» و کیسه زباله را بیرون برد.
فردا روزنامهها تیتر زدند: «مرگ خانواده ۶ نفره بر اثر مسمومیت ناشی از خوردن پس ماندههای غذایی!»
#سبک_زندگی_اسلامی#داستان#مشاور#داستان#فقر#فقیر#داستان#مشاوره
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7