وقتی دریاچه هامون لبریز از اب بود؛
باد از روی اب و نیزار عبور نموده وشبیه یک کولر طبیعی هوای خنک مطبوع به مردم هدیه میداد.
ولی وای به ساعت و روزی که وزش باد قطع میشد!
از جهنم بدتر بود!
هوا بشدت شرجی و خفه کننده میشد.
پشه و موجودات پرنده هجوم اورده وامان از همه میبرد!
دور چراغ توری به اندازه یک سطل بزرگ پشه مرده جمع میشد.
پشه ها دور چراغ پرواز نموده و بال سوخته و پای چراغ روشنایی میافتاد!
روزگار قدیم که گفتم؛زیاد دور نیست!
تا همین نیمه دهه شصت به همان شکلی بود که بعد رفتن پهلوی بود!
امکانات بعد دهه شصت به منطقه سیستان امد.
نقش جهاد سازندگی بسیار پررنگ شد و کم کم برق و اب به روستاها رفت.
کارخانه برق شهر صاحب چند دیزل قوی میتسوبیشی ژاپنی شد.
دهه شصت مهندسین ژاپنی به سیستان امده تا موتور و ژنراتور برق را نصب و راه اندازی کنند.
قبل انقلاب دکل برق سراسری در سیستان وجود نداشت و با تیرهای چوبی برق تقسیم میشد.
حتی تلفن ها نیز با کابل به مرکز استان کشیده شده و تمام مسیر جاده سیستان به زاهدان تیرهای معروف به خط تلگراف برپا بود!
خیلی زود ماکروویو امد و تلفنها با دیش و ماهواره با تهران و شهرهای دیگر ارتباط برقرار نمود.
حالا برخی این دوران را ندیده برای ملت قصه پهلوی مقتدر را تعریف میکنند!
تمدن پهلوی هیچگاه سمت جنوب شرق کشور نیامد!
فقط نامه هایش میامد اما خبری از تمدن نبود!
https://eitaa.com/bache_kavir