🔺چگونه از دل جامعه‌ای متنوع به یک مسئولیت مشترک اجتماعی برسیم؟ 🖊محمدعلی رنجبر ۱. ✅ با شناسایی "امر مشترکِ پیشاایدئولوژیک" نخستین گام، یافتن یا بازسازی نقطه‌های پیوند انسانی و فطری است که فراتر از ایدئولوژی، قومیت، مذهب، یا طبقه باشد. 🔸 در اندیشه اسلامی، فطرت، کرامت انسانی و نیاز به عدالت و معنا، نقاط مشترک همگان است. 🛠 در حوزه عمومی، این می‌تواند با مفاهیمی چون «زندگی معنادار»، «امنیت اجتماعی»، «حقیقت‌جویی»، «عدالت ساختاری» یا «مقابله با ظلم و تحقیر» فعال شود. ۲. ✅ با ایجاد یک گفتمان دعوت‌محور و نه داوری‌محور جامعه متکثر نیاز به زبان مشترک و شنیده‌شدن دارد. نمی‌توان از افراد با دیدگاه‌ها و سبک‌های زندگی متفاوت انتظار داشت بدون گفت‌وگو و احترام، وارد مسئولیت اجتماعی مشترک شوند. 🔸 سیره پیامبر و امیرالمؤمنین (ع) نیز مبتنی بر «جذب»، «مدارا»، و «فرصت تربیت» بود، نه صرفاً داوری و طرد. ۳. ✅ با بازتعریف ولایت به‌مثابه بستر تربیت و رشد، نه مرکز اعمال قدرت وقتی ولی، نه به‌عنوان یک حاکم مقتدر، بلکه به‌عنوان راهنما، مربی و معمار جامعه انسانی جلوه کند، حتی کسانی که مؤمن یا متشرع نیستند، امکان می‌یابند که خود را درون پروژه اجتماعی ولایت ببینند. 🔸 ولایت در این معنا، سازنده قوس صعود از تکثر به تمدن است. ۴. ✅ با ساخت نهادهای مشارکتیِ واسط (میان ولایت و مردم) مردم نیاز به فضای مشارکت فعال، غیرخودسانسور، شفاف و قابل اعتماد دارند تا مسئولیت بپذیرند. نهادهای مردمی، شوراها، رسانه‌های صادق و حلقه‌های مشورتی، راه ترجمه "دعوت ولایی" به "کنش اجتماعی" است. ۵. ✅ با تبدیل مسئولیت به نوعی هویت مشترک هرگاه مردم حس کنند که "بودن‌شان"، "باورشان"، "کارشان" و "رنج‌شان" در ساختار کلان جامعه دیده و معنا یافته، آنگاه از تنوع به مشارکت می‌رسند. 🔹 امر عمومی، تنها در جایی پدید می‌آید که مردم، خود را در آفرینش نظم شریک بدانند، نه صرفاً تابع. 🧩 جمع‌بندی نهایی: وحدت در جامعه متکثر، نه با حذف تفاوت‌ها، بلکه با فعال‌سازی معنا، کرامت، و فرصت مشارکت ممکن است. ولایت در این منظومه، قدرتی برای مهار جامعه نیست؛ بلکه رابطه‌ای هدایت‌گرانه است برای تبدیل پراکندگی انسانی به مسئولیت تمدنی. @Binesh_Rahbordi