💠 جان پیامبر 🔰 حرف‌هایش را نپذیرفتند. دروغ‌گویش خواندند. بعد هم گفتند: «اگر راست می‌گویی بیا مباهله کنیم.» رسم مباهله این بود که ابتدا دعا کنند و سپس دروغ‌گو را نفرین. آ‌ن‌که حق بود، می‌رَست و آن‌که باطل، گرفتار عذاب خداوندی می‌شد. خورشید زودتر از همیشه بیدار شد و خودش را از شیار کوه بالا کشید تا از تماشای این اتفاق بزرگ جا نماند. یک سو تمام بزرگان مسیحی بودند با شکوه تمام، در جمع یاران. دیگر سو اما پیامبر (ص) جانش را؛ علی (ع) را آورده بود به همراه دو فرزندش حسن و حسین (علیهم‌السلام) و برگزیده زنان امت؛ فاطمه (س) را. بزرگِ مسیحی‎های نجران که بزرگی، عصمت و حقانیت را در جمع کوچک ولی باصفای روبرویش دید، هراسید. گفت: «بیایید جزیه بدهیم؛ من به میدان مباهله با این‌ها نخواهم رفت. این چهره‎هایی که من می‎بینم اگر از خدا بخواهند، کوه را برایشان متلاشی می‎کند. با ایشان مباهله نکنید که نابود می‌شوید و فردی از نسل نصرانی‌ها باقی نمی‌ماند.» 📚 مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج (261هـ)، صحیح مسلم، محقق: محمد فؤاد عبد الباقي، بیروت، دار إحياء التراث العربي، بی‌تا، ج 4، ص 1871، ح 2404. ابن مغازلی، علی بن محمد جلالی شافعی (متوفى 483 هـ)، مناقب أمیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب رضی‌الله‌عنه، تحقیق: أبو عبد الرحمن ترکی بن عبدالله وادعی، صنعاء، دار الآثار، چاپ اول، 1424 هـ – 2003 م، ص 333. 🆔 @qahramani