✍️یادداشت یک طلبه
بسم الله الرحمن الرحیم
همیشه بر آن بودم که در جلسات حلقههای معرفت دانشگاه یا کلاسهای مدارس،
مخاطب را به این نقطه برسانم:
همگی به «معرفت دینی» احتیاج داریم و باید برای بهدستآوردن آن تلاش کنیم.
نشانهٔ موفقیت جلسه این بود که گروهی از جوانان یا نوجوانان
در پایان جلسه پیگیرِ «معرفی کتاب» یا «سیر مطالعاتی» بودند.
بهترین مجموعهٔ مطالعاتی برای جوانان آثار شهید مطهری است؛
اما همیشه در ارائه این با یک مشکل روبهرو بودم:
آیا کتابی بهتر از آثار شهید نیست؟
حتماً هست. نور قرآن به هیچ اثری اجازهٔ عرض اندام نمیدهد.
مگر شهید مطهری خود شاگرد مکتب قرآن نیست؟
مگر جابهجا شاهد از قرآن نمیآورد؟
مگر معارف قرآنی تنیده در آثارش نیست؟
چرا قرآن خود معرفی نشود؟
با خود میگفتم: قرآن کتاب سادهای نیست.
بدون معلومات تفسیری که نمیتوان به آن مراجعه کرد!
نمیتوان از آن چیزی فهمید! چگونه میتوان معرفیاش کرد؟ ناممکن است!
ولی مگر قرآن کتاب هدایت نیست؟
مگر راز نجات انسانها در این کوران تاریکی نیست؟
مردم را از آویزهٔ نجات جدا کنیم؟ عاقلانه نیست!
حالِ کسی را داشتم که در چاه طناب را میبیند، اما نمیتواند آن را بگیرد.
طناب گرچه آویخته است، ما را یارای تمسک به آن نیست!