💙💙💙
پیامِ یکی از
#مخاطبان:
بیشتر از سه سال پیش، لغتی به نام «قرآنم» در ادبیاتم نبود.
قرآن داشتیم، محض تبرک بود و خواندنش در ماه مبارک رمضان و سرگرفتن شبهای قدر و تمام!
باقی سال روی طاقچه بود. راستش را بگویم "حافظ" بیشتر میخواندم تا قرآن.
چرا؟! چون نمیفهمیدمش.
عربیِ قرآن را بلد نبودم (و نیستم هنوز هم) ترجمهها هم که قربانشان بروم همان عربی بودند با «از» و «با» و «که»...
اما سه سال پیش همین حوالی من با قرآنی آشنا شدم که شد «قرآنم» آقای
#علی_ملکی ترجمهاش کرده بود به چه قشنگی و خوانایی.
داستانیبودن قرآن را، لحن مهربانش را، ناظر آگاهبودن را... به خوبی منتقل کرده بود و من با آن قرآن دوست شدم.
از آن به بعد قرآنم بیشتر از هر کتاب دیگری در دستم بود و بیشتر روزهای سال را با هم گذراندم.
هرچه بیشتر خواندم بیشتر با خدای درککنندهٔ همراه و مهربان آشنا شدم
و کتاب مقدس، از روی طاقچه آمد پایین در جریان روزمرهٔ زندگیام.
شد کتاب راهنما.
خدا آمد در هر روز زندگیام...
@qurantr_maleki