در حقيقت شب يلدا (۱) در باور ايرانيان کهن زماني را كه نه زمان بود و نه جهان پدید آمده بود و نه انسان آفریده شده بود و بيکرانگی مطلق بود را زمان بيكرانه مي‌گفتند. پس اهورامزدا جهان هستي را از چهار عنصر زمان، فضا، خرد و قدرت پديد آورد، زمان کرانه مند شد، گیتی یا فضا را نيز از چهار عنصر آتش، باد، آب و خاک بيافريد. در باور ایرانیان زمان کرانه مند دوازده هزار سال متشکل بود از چهار دوره سه هزار ساله است، دوره بن دهشن یا مینوی، گیتی، آمیختگی و رهایی. به همین رویه سال را نیز به چهار فصل سه ماهه (تابستان، پائيز، زمستان و بهار) تقسیم می کردند. بر خلاف امروز در گذشته سال ایرانی با نوروز تابستانی آغاز می شد. تابستان فصل گرمي و خرمي و فراواني میوه هاست نماد بن دهشن، پاييز كه جهان رنگ‌هاست نمودار دوره گيتيايي، و زمستان را که فصل سرما وِ غلبه ظلمت و شر و بدي بر جهان انساني است نماد سه هزاره آمیختگی و بهار را نيز که فصل شكوفايي و عصر بازگشت به جهان مينوي است نماد دوره رستاخیز می دانستند. در باورهاي عرفاني زمان کرانه‌مند يك قوس نزول دارد و يك قوس صعود. قوس نزول در نقطه حضيض خود سر آغاز دوباره قوس صعود و تولد دوباره خورشيد فروغمند است که سرآغاز صعود به جهان مينوي است. این روز را از آن روی مهرگان نامیدند که در تقویم باستانی مصادف با اول مهر بوده است و آغاز تابستان را که مصادف با انقلاب تابستانی است نوروز ناميده و جشن می گرفتند. در حقیقت نوروز و مهرگان هم بنیاد نجومی دارند و هم کیهانشاسی. منابع: «آثارالباقيه» بيرونی، «نامه باستان» محمد جواد مشکور ✍عباس خالقی نژاد @r_p_mahdyaran