[بیست و هفت روز و یک لبخند(:]
زندگینامه
#شهید_بابک_نوری_هریس✨🕊
#پارت_چهلویکم
حس می کنم بابک توی آدم هاست وداره نگاهمون میکنه.
دختر رد می شود،وعطرش با گوشه ی مانتویش کشیده می شود روی صورتم.
برادر بزرگتر،کیک به دست وارد می شود.دوربین ها زوم می شوند.
صدای گریه از هر گوشه وکناری بلند می شود.از صدا وسیما آمده اند
تا از متفاوت ترین جشن تولد گزارش تهیه کنند.
بی گمان کسی چنین تولدی به خود ندیده.پدر نشسته جلوی دوربین واشک می ریزد. الهام با بغض می گوید:اولین سالیه که براش کادو نخریده ام.
خبرنگار می پرسد: حس تون چیه الان؟
الهام لب جمع می کند وبا گردن کج می گوید:دل تنگ داداشم ام.
اسم کوچه شان، بن بست پروانه است. لابد از سال ها قبل ،به کسی که مسئولیت نام گزاری این کوچه را برعهدل داشته، الهام شده بود که سال ها بعد،دراین کوچه ،پیله ی با ارزشی پیدا خواهد شدکه پروانه می شود واین بن بست را می شکند وبه سمت رهایی بال میزند.
داخل کوچه که می شوی، میتوانی قامت بلند بابک را در لباس رزم ببینیکه سرتاسر در آهنی را پوشانده.انگار بابک تمام روز جلوی در ایستاده تا به مهمانهایش خوش آمد بگویدودر رابرای ورودشان باز نگه دارد.
@rahrovaneshg313