یکی از مهمترین کارها در عرصهی نظری این است که ما
#عدالتپژوهی را در حوزه و دانشگاه به عنوان یک رشتهی تعریف شدهی علمی بشناسیم، که این امروز وجود ندارد؛ نه در حوزه وجود دارد، نه در دانشگاه. یعنی هیچ اشکال ندارد فرضاً در حوزه یکی از موضوعاتی که محل بحث قرار میگیرد، یک فقیه با روش فقیهانه بحث میکند، مسئلهی
#عدالت باشد.
حالا همین قاعدهی عدل و انصافی که آقایان به آن اشاره کردند، بایستی تنقیح شود؛ این غیر منقح است. دلیل عدم تنقحش هم این است که آدم میبیند در بخشهای مختلف فقهی استنادهائی به این قاعده میشود که هیچ نمیشود اینها را تمام کرد - یعنی قابل استدلال نیست - همین طور در بخشهای مختلف گفته میشود. چه اشکالی دارد که در حوزهی علمیه - که خب، بحمداللَّه فضلای برجستهای در جلسه حضور دارند - یکی از بخشهائی که یک فقیه در درس فقه استدلالىِ خودش دنبال میکند، مسئلهی عدالت باشد؛ «کتاب العدالة» این غیر از آن بحث عدالتی است که اشاره کردند شیخ (علیه الرّحمة) فرمودهاند؛ آن بحث دیگری است. در باب
#عدالت_اجتماعی بحث شود؛ بحث فقهىِ قوی.
در دانشگاه یک دانشِ میانرشتهای به وجود بیاید و تعریف شود؛ بحث شود، کار شود، روی آن به طور مستقل سرمایهگذاری شود. به نظر من، این در عرصهی نظری یک کار لازمی است؛ هم نظریهپردازی را گسترش میدهد، هم نیروهای توانمندی را در این عرصه تربیت میکند.
@rasaneh_t_t
┄┅══════┅┄
@t_manzome_f_r