#خاطرهای_از_یک_شهید 🌹
♦️خیاطی
خیاطی که میکردم، محمود کنارم مینشست و کمکم میکرد.
بقیه بچهها هم آرام آرام میآمدند و تا دیر وقت مینشستند به کمک کردن، دکمه میزدند، نخ میچیدند، لباسها را میبردند اتوشویی و خلاصه هر کاری از دستشان برمیآمد، انجام میدادند.
موقع کار خیلی مراقبم بودند؛
انگار که من بچه آنها هستم.
تمام این کارها را میکردند که مبادا من به سختی بیفتم.
📚 رد پای گل سرخ، ص۲۰ ؛ انتشارات زائر رضوی
🖋خاطره ای از
#شهید محمود رادمهر
▫️
#یادش_گرامی ▫️
❣️ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع)
🆔
@razavi_aqr_ir