#یاران_عاشورایی
▪️روی خاکهای داغ شام راه میرفت.
گاهی نگاهش به فرزند برادرش بود که با حال ناخوشش، روی شتر با غل و زنجیر بستهشده بود.
گاهی با کودکانِ کاروان، که دستانشان بسته بود و از گرسنگی بیتاب بودند، حرف میزد و غذای اندک خود را به آنها میداد.
گاهی به زنان کاروان که داغ همسر و فرزند بر جگر داشتند و میگریستند، دلداری میداد.
گاهی به یاد دو فرزندش میافتاد که به عشق امام حسین (ع) به میدان جنگ رفتهبودند و به شهادت رسیدند؛ و یاد همسرش که این روزها از او دور بود و جای خالیش بیشتر از همیشه احساس میشد.
🔰گاهی هم با حسرت و غم به نیزههایی نگاه میکرد که سرهای شهیدان بر آنها بود.
امّا قامتش را صاف نگه میداشت و گامهایش را محکم بر میداشت، تا اینگونه به همراهانش قوّت قلب دهد و به دشمنان بفهماند حق ندارند با نگاه و رفتارشان به اسیران جسارت کنند.
در شام، در مجلس یزید، شرابخواریها، هلهلهها و بیحرمتیها را دید، امّا لحظهای بیتابی نکرد، و با شهامت، خطبهای خواند که در آن، چهره سیاه دشمنان امام حسین (ع) رسوا میشد.
🔹خطبه او، خطبه یک اسیر نبود؛ خطبه بانویی مقاوم بود که از هیچکس جز خدا نمیترسید.
در قلبش عشقی بود که تمام مصیبتها و سختیها را برایش آسان کردهبود؛ عشقی که نمیگذاشت «زینب» (سلام الله) چیزی غیر از زیبایی ببیند... عشقی به رنگ خدا
#صل_الله_علیک_یااباعبدالله
▪️دوستانتان را نیز مهمان کنید؛
کانال حرم امام رضا علیه السلام
┄┅─═◈═─┅┄
@razavi_aqr_ir