میجنگیم، میمیریم، ذلت نمی پذیریم... «فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ» کلاه سرمان نرود. سرگرم نامساله ها نشویم. متفرقمان نکنند. در عالم یک دوگانه بیشتر قابل تصویر نیست. ایمان و کفر. حق و باطل. الهی و غیرالهی. اگر در میان چکاچک شمشیران گفتند یا «مذاکره» یا «جنگ» باور نکن. این هر دو راهبردی است در مسیر مبارزه دائمی جبهه حق در مقابل باطل. هر کدام به فراخور زمان، خط مبارزه است. دوگان اصلی این است که شما بخواهی جبهه حق را از حق بودن بیندازی. چگونه؟ با تحمیل. ما نه اهل «جنگ تحمیلی» هستیم و نه اهل «صلح تحمیلی». مشکل ما اساسا با تحمیل است. تحمیلی که حق را از حق بودن بیاندازد و به باطل بکشاند. تحمیلی که وظیفه اصلی را به خاطر اقتضائات میدانی کنار بگذارد و سرکار برود. کی میتوانند به تو تحمیل کنند؟ وقتی احساس ضعف و سستی کنی. جبهه حق به واسطه قدرت ایمانش باید آنقدر اقتدار داشته باشد که به فراخور زمان بتواند یکی یا هردوی این راهبردها را برگزیند. اگر این راهبرد ها به او تحمیل شد یعنی از خود سستی نشان داده. پس حالا که زده ایم تل آویو و حیفا را مچاله کرده ایم نباید مذاکره کنیم؟! اگر شرایط اقتضا کند حتما مذاکره میکنیم. اما مذاکره ای که بوی تحمیل میدهد را نه حالا، که هیچ وقت بر نمی تابیم. اصلا مذاکره مال شرایط غلبه است. وقتی غلبه به حدی بود که دست برترت را همه می دیدند، حالا میتوانی با دست پر مذاکره کنی. تازه مذاکره معنا پیدا میکند. آن مذاکره ای که با گردن کج و دست دراز انجام میدادی اشتباه بود. آن مذاکره ای که از سستی و بی حسی و بی غیرتی بود اشتباه بود. آن مذاکره ای که با محاسبات مادی و از سر قبول نکردن ماموریت الهی بود اشتباه بود. آن مذاکره ای که جبهه حق را به خشم می آورد و حرف ولی را بر نمی تافت اشتباه بود. حواست باشد... آن فرستاده ولی که به خیمه دشمن رفته تا پیروزی نهایی را رقم بزند، خودی است. تحذیرش بده. عتابش کن. با او اتمام حجت کن. اما از دایره رزمندگان بیرونش نینداز. اگر دیدی تغییر کرد و خواست تحمیل کند، جلویش بایست. به امید پیروزی جبهه حق علیه باطل 🔴 قرارگاه ربّیون رو دنبال کنید 👇👇 🌐 Eitaa.com/joinchat/2996569282C1bd0bc1bd3