دروازه ساعات، زخمی کهنه بر پیکر شهر دمشق است؛
جامانده از روزی که خورشید در چشمان اهلبیت علیهم السلام خاموش شد.
کاروان اسرای کربلا، غریب و آزرده، با دلی شکسته و چشمانی اشکبار، در نخستین روز ماه صفر از این دروازه وارد شام شدند؛ در حالی که سرهای مقدس شهیدان بر نیزهها پیشاپیش کاروان حرکت میکرد.
دروازه ای که شلوغ ترین ورودی شهر شام بود و اکنون نیز به مانند میدانی درآمده که افراد و خودروهای زیادی را در خود میبیند .
کوچهها و بازارهایی که اهل بیت علیهم السلام از کنارشان گذشتند، پر از هلهله و و شادی و بیخبری بود. مردم فریبخورده شام، از حقیقت آنچه بر فرزندان پیامبر گذشته بود بیخبر بودند و از پشت بام ها و خانه هایشان جسارت ها کردند ...
زینب کبری (سلاماللهعلیها)، داغدیده و استوار، با قلبی پارهپاره، خواهر و عمهی کودکان یتیم، در میان نگاههای سنگین و ناآگاه، گام برمیداشت؛ گویی هر قدمش...
@rebbiyyoon