روایت قدس
🍉 🍉 یلدای مادران 🍉🍉 🔺قسمت ۱ سحر کنار پنجره ایستاده بود و به منظره حیاط نگاه می‌کرد
🍉🍉 یلدای مادران 🍉🍉 🔺قسمت ۲ امّ عامر با صدای شرشر باران از خواب بیدار شد. او ۱۰ دقیقه‌ای بود که خوابش برده بود. اسرا، دو و نیم ساله، شب گذشته از گرسنگی خوابش نمی‌برد، ناآرامی می‌کرد، به هر سختی که بود او را خواباند، تازه خوابش برده بود که از صدای باران بیدار شد. اگر دیر می‌جنبید باران وارد چادر می‌شد و زیرانداز و پتوها خیس می‌شدند. خشک شدن آنها هم به این زودی‌ها غیر ممکن بود چون وسیله گرمایشی مناسبی وجود نداشت. پسر ۸ ساله‌اش را به آرامی بیدار کرد و گفت که به او کمک کند تا لبه‌های چادر را محکم کند تا باران به چادر سرازیر نشود. عامر توان زیادی نداشت ولی به آرامی از جایش برخاست و به سمت دیگر چادر رفت و آن را محکم کرد. اسرا از خواب بیدار شد و شروع کرد به گریه کردن، ام عامر به سمت او رفت و او را بغل کرد و به عامر گفت : برو به چادر ابو ابراهیم و ببین چیزی برای خوردن دارند؟ عامر از چادر بیرون رفت، طولی نکشید که صدای انفجار بلند شد، دود و خاک و آتش با همهمه و جیغ و فریاد زنان و کودکان با هم درآمیخت. بچه‌های دیگر هم از خواب پریدند. اسرا از ترس، دیگر هیچ نمی‌گفت. بچه‌ها به دامن مادر چسبیدند، مادر نگران عامر شد، در طی این یک سال، دیگر صدای انفجار برایشان عادی شده و جز لاینفک زندگی‌شان شده است. باران دیگر قطع شده. به بیرون چادر رفت. چادر ابو ابراهیم شلوغ بود. جمعیت زیادی در آنجا جمع شده بود. به سمت آنجا دوید، ابوصالح را دید که عامر را بغل کرده و به سمت امدادگران می‌برد، از پای عامر، خون شدیدی می‌آمد. مادر داد زد: عامر، عامر. ولی عامر توان جواب دادن نداشت. به سختی چشم‌هایش را باز کرد و دوباره بست. ابو صالح گفت چیزی نیست ترکش خورده. ام عامر چیزی را زیر لب زمزمه کرد: خدایا به تو می‌سپارمش. ساعتی بعد ابو صالح و عامر به چادر برگشتند. رنگ و روی عامر پریده بود و تاب و توانی نداشت. مادر او را در کناری خواباند. ابو ابراهیم پشت چادر صدا کرد. ام عامر، قرصی نان برایتان آوردم. امّ عامر نان را گرفت و تشکر کرد و تکّه ای نان به بچه‌ها داد. اسرا کوچولو با خوشحالی نان را به دندان گرفت و گاز زد، چنان با ولع می‌خورد که گویی خوشمزه‌ترین غذای دنیا را می‌خورد. مادر با رضایت به او نگاه کرد و گفت خدایا، راضی ام به رضایت. 🖋 خانم بیک زاده 🇵🇸 @Jebhe_revayate_Quds