📮 | صدای «لبیک یا حسین» گفتن کودکان عراقی از چند قدم جلوتر به گوش می‌رسد. بوی فلافل در هوا پیچیده. دسته‌ای از زائران‌ ایرانی از کنارم رد می‌شوند. مداح‌شان روضه می‌خواند. مرد عراقی با اصرار زیاد، سعی می‌کند زائران را برای استراحت به خانه‌اش ببرد. آفتاب وسط آسمان است. آب لیوانی را باز می‌کنم و‌ روی سرم می‌ریزم. قطرات آب روی چادرم سر می‌خورند و روی زمین می‌ریزند. کسی دستش را روی شانه‌ام می‌گذارد‌! چشم‌هایم را باز می‌کنم... پرستار بیمارستان است که من را از رویاهایم بیرون کشیده است: «خانم حسینی، اگه می‌خواید هزینه داروهای یه بیمار نیازمند دیگه رو هم پرداخت کنید، این نسخه ی یکی از بیمارامونه.» کاغذی که به سمتم گرفته را می‌گیرم و به سمت داروخانه می‌روم. امسال جا ماندم، ولی نمی‌گذارم از کاروان حسینی جا بمانم. با روضه خانگی، با نشاندن یک لبخند، با کمک به یک بیمار نیازمند، فدای خستگی‌ات یا زین‌العابدین(ع)... 🪧 ارسالی و خدمت اربعینی خانم یحیائی ________ 🌐 شناسه پویش خدمت اربعینی در فضای‌ مجازی: ایتا | بله | روبیکا | تلگرام | اینستاگرام 🏴 @khedmat_arbaeeni