📌
#روایت_مردمی_جنگ
📌
#روایت_معراج
دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم، عالم تضادهاست.
بودن یا نبودن،
مرگ یا زندگی،
هلاکت یا شهادت
خیانت یا وفاداری
#قطعه_۴۲ بهشت زهرا، آیینه تمام نمای این تضاد است. زنان و مردانی که میشد با تصادف، برقگرفتی، سکته، سرطان یا هزار و یک شیوه دیگر از این دنیا بروند، به دست بدترین مردمان زمانشان، به شهادت رسیدند و در
#قطعه_۴۲ آرام گرفتند.
در هر ساعتی از شبانه روز که بیایی، میتوانی آنجا را پیدا کنی. بر سر بیشتر قبرها شمع روشن است. یک نفر نشسته قرآن میخواند، سینه میزند یا با شهیدش درد دل میگوید.
اما چند قدم آنطرفتر، قطعه ۴۱. جایی که صحرایی برهوت است در میان گلزار شهدا.
قطعه ۴۱ یا قطعه منافقین. سنگ قبرها را خاک گرفته، یا از شدت آفتاب ترک خورده و خرد شدهاند. انگار سالهاست کسی قدم در قطعه ۴۱ نگذاشته است. اینجا جای آدمهایی است که چهل سال پیش، انتخاب کردند کنار صدام بجنگند. آنها هلاکت را انتخاب کردند، خیانت را.
برایم سوال میشود قبر آنهایی که جنگیدن برای نتانیاهو را انتخاب کردند، قرار است کجا باشد و آیا کسی هست چهل سال دیگر، سر قبرشان فاتحه بخواند؟
به این چند قدم فاصله فکر میکنم. به تضاد و انتخاب.
انتخاب اینکه به هلاکت برسی یا شهادت! در کنار حسین باشی یا یزید...
محمد حیدری
شنبه |۱۴ تیر ۱۴۰۴ |
#تهران
🇮🇷
#روایتدارالعباده | روایت مردم یزد
@revayateyazd
برای دیدن دیگر روایتها به کانال
#روایتدارالعباده بپیوندید.