📌
#روایت_محرم
📌
#حسینیه_ایران
روضهدار (۱)
چهار سال است دهه اول محرم که می شود، همه شیفت های کاری ام را جابجا می کنم و با دوربینم در کوچه پس کوچههای یزد قدم میزنم؛ در خانههایی که هر محرم با بوی اسپند و نوای روضه جان میگیرند، تلاش میکنم ردّ زندگی روضهداران را ثبت کنم، آرام و مداوم!
نمیدانم این مسیر چند سال دیگر ادامه دارد، اما میدانم هنوز حرفهای ناگفته زیادی باقی مانده...
روضهی معروف «جلال مرشد مالمیر» یکی از روضههای قدیمی یزد است که سالهاست توسط داماد او، حاج عبدالحسین حاجیبیکی، در خانهاش برگزار میشود؛ پیرمردی آرام، خوشرو و دوستداشتنی.
روضه این خانه یک تفاوت جدی با بسیاری از روضه ها داشت؛ به پیشنهاد پسرهای حاج عبدالحسین بین روضه ها یک متخصص اورژانس یا آتش نشان یا مشاور خانواده هم سخنرانی می کرد.
اما امسال وقتی وارد خانهاش شدم، صاحب روضه را کنار در ندیدم، روی تختی در گوشهی حیاط خوابیده بود.
پسرش گفت: «چند روزیست مریض شده، اما خودش خواسته برایش تخت بگذاریم تا در روضه حاضر باشد.»
دههی اول که تمام شد، حاج عبدالحسین هم رفت...
انگار آمده بود فقط دهه را به پایان برساند و بعد راهی شود؛ آرام، بیصدا، درست مثل همیشه!
ادامه دارد...
علی حسن زاده
دوشنبه | ۲۳ تیرماه ۱۴۰۴ |
#یزد
🇮🇷
#روایتدارالعباده | روایت مردم یزد
@revayateyazd
برای دیدن دیگر روایتها به کانال
#روایتدارالعباده بپیوندید.