📌
#سحرگاه_جنایت_طلوع_انتقام
*«قصه غول کودککش»*
دنیای کودک کوچک است. به اندازه خانهشان و آن جعبه جادویی که هر روز برایش قصه میگوید. برای کودکان نباید از جنگ گفت. اما از قصه دلاوریها چرا.
مگر میشود جنگ با یهود باشد و قصه فتح خیبر به دست امیرالمومنین(ع) را برای کودک نگفت؟
باید برای آنها شاهنامه خواند تا بفهمند امروز ایرانزمین پنجه در پنجه چه ضحاک خونخواری انداخته است.
حماسه این شبهای یاران تهرانی مقدم و حاجیزاده را کودک وقتی میفهمد که برای او قصه آرش کمانگیر را معنا کنی.
عصر ۲۶ خرداد، صدا و سیما هم یک قصه ویژه داشت. قصهای که لحظه به لحظهاش حماسی است. قصهای شبیه ورق به ورق شاهنامه: «اژدهای پلید صهیون که حریف گرزهای پولادین پهلوانان ایران نشد، پرواز کرد تا خانه صاحبان قصهها را به آتش بکشد. آمد تا کاری کند که شبها، دیگر صدای مارش پیروزی، لالایی خوابهای ما نشود. اژدها حمله کرد تا دیگر کودکان جهان، تیرهای آتشین ایرانیان را که آشیانه غولهای کودککش را به آتش میکشد، نبینند.»
ما آدم بزرگها، حماسه و رجزخوانی زینبی «خانم امامی» را دیدیم. اما کودکان این سرزمین چشمشان به شبکه پویا بود؛ جایی که مردان و زنان، دلاوری رستم را نه در شعر که در عمل نشان دادند. آن روز انگار وقت میدانداری زنان بود. فریاد «ادامه... ادامه...»، یعنی نباید به قدر لحظهای ترس در دل کودکان این سرزمین بنشیند. تا لحظه آخر دست تکان دادند و خندیدند تا کودکان ما هم بخندند و با آنها خداحافظی کنند و منتظر باشند.
فردا و فرداها قرار است ادامه رزم حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش را بشنویم و داستان صبر حضرت زینب(س) و زینبها را.
محمد حیدری
چهارشنبه | ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ |
#یزد
🇮🇷
#روایتدارالعباده | روایت مردم یزد
@revayateyazd