اتکاء به آموزه‌های غربی، ممنوع! در زندگی به بن بست رسیده بود حس زندگی از او گرفته شده بود.🚫 حال نماز خواندن نداشت. می‌خواست خودکشی کند؛ اما جرئتش را نداشت. پیش یک مشاور رفته بود، از آن مشاورها! به او گفته بود باید دوستی از جنس مخالف برای خودت پیدا کنی!😱 مشاور گفته بود «اگر حال نماز خواندن نداری نخوان و احساس گناه هم نکن» از دفتر مشاوره که بیرون آمد به دنبال دوستی از جنس مخالف رفت پیدا کردنش کاری نداشت اما این دوستی راه چاره مشکلش نشد که هیچ، او را به چاه عمیق تری انداخت. 😣 حالا آمده بود پیش من. مرا ایستگاه آخر می‌دانست. می‌گفت: اگر نتوانی راهی پیش پایم بگذاری کاری را که تا به حال جرئتش را نداشتم انجام می‌دهم. 😏 راه کارهایی به او دادم. یکی از آنها این بود هر هفته برای کمک به فقرا کاری انجام بده؛ البته با دست خودت. مهم نیست چه چیزی کمک می‌کنی؟ مهم آن است که با دست خودت باشد؛ حتی اگر یک سیب زمینی نپخته باشد.🥔 سه سال بعد او را دیدم. جلو آمد؛ شناختمش. از او پرسیدم چه خبر از خودکشی؟🤨 خندید و گفت همه چیز تمام شد به زندگی برگشتم. نمازم را هم می خوانم. 🥰 خیلی خوش حال شدم.😃 او ادامه داد: من آمده ام به شما بگویم آنچه مرا نجات داد همان کمکی بود که باید با دست خودم به فقرا می‌کردم هنوز هم این کار را ترک نکرده‌ام. من با این کار به زندگی برگشتم.😍 ❌ 📌 (۹) 📚 برگرفته از کتاب @revolt_front