امیرحسین ثابتی
آدم بدبینی نیستم اما اینکه در همان حوزه ای که سید ابراهیم رییسی کاندیدای مجلس خبرگان شده، همه رد صلا
پیرو این مطلب، برخی عزیزان پرسیده اند مگر وظیفه شورای نگهبان مصلحت سنجی است؟ سوال عجیبی است چون جوابش بدیهی است! اگر قرار بود شورای نگهبان هیچ مصلحتی را رعایت نکند، رهبر انقلاب در انتخابات سال ۸۴ حکم حکومتی نمیدادند که مصطفی معین و مهرعلیزاده تایید صلاحیت شوند. یعنی اگر خود شورا آن مصلحت را رعایت میکرد ایشان اصلا حکم حکومتی نمیدادند. مثال دیگر؛ همین انتخابات ۱۴۰۰ بود که رهبر انقلاب در ۱۴ خردادماه ۱۴۰۰ صریحا گلایه کردند و گفتند "درباره بعضی ردصلاحیتها براساس گزارشهای غلط، ظلم انجام شد." و مثالهای دیگری وجود دارد که بعضی افراد بر اساس مصلحتها و البته به درستی در بعضی ادوار تایید صلاحیت شدند. در همین دوره هم ابتدا صلاحیت خیلی ها با سخت گیری و عدم مصلحت سنجی توسط هیاتهای اجرایی رد شد اما با تذکر علنی ایشان در ابتدای دی ماه، تعداد قابل توجهی از افراد توسط هیات نظارت تایید صلاحیت شدند. مساله اینجاست که "انتخابات" و "جمهوریت" نظام در بین بخش زیادی از نیروهای انقلابی و طرفدار نظام یک تهدید حساب میشود و نه یک فرصت و نگاهی که امام خمینی و رهبر معظم انقلاب به مشارکت مردم دارند را بسیاری از طرفداران انقلاب هنوز نفهمیده اند. لذا اصل را میگذارند بر توجیه حداکثری اشتباهات مسئولان و تصمیمات نادرست آنها. و اصلا هم دقت نمیکنند این مدل تصمیمات چه ضرباتی به کشور و نظام در افکار عمومی وارد میکند. چون نه تاریخ خوانده اند، نه فهمی از حکمرانی در یک کشور ۹۰ میلیونی دارند و نه در محیطهای چالشی و متکثر زندگی کرده اند بلکه فکر میکنند ایران با این همه تکثر، مثل ایتا است که یک نفر چیزی بگوید و بقیه چشم بگویند. وگرنه بنده که توسط شورای نگهبان هم تاییدصلاحیت شده ام میتوانم عافیت طلبانه سکوت کنم و در انتخاباتی که طبق شواهد، بیشترین مشارکت توسط خود نیروهای طرفدار نظام است به دنبال یک رای آوری راحت و بی دردسر باشم اما مساله مهم همینجاست که بنای بنده بر این است اگر رویه نادرستی را دیدم نباید سکوت کنم. برایم هم فرقی ندارد آن اشتباه را دوستم مرتکب شود یا کسی دیگر. @Sabeti