•~🌿🌸~• پدرش می‌گفت: آخرین باری که آمده بود مرخصی خیلی حال عجیبی داشت،نیمه شب با صدای ناله اش از خواب پریدم رفتم پشت در اتاقش سرگذاشته بود به سجده و بلند بلند گریه میکرد میگفت: خدایا اگر شهادت را نصیبم کردی میخواهم مثل مولایم امام حسین سر نداشته باشم مثل حضرت عباس بی‌دست شهیـد شوم. دعایش مستجاب شد و یڪجا سر و دستش را داد... 🕊 ♥️ ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫