پیش بینی رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله از زبان ایشان پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله یک ماه قبل از رحلت فرمود: «فراق نزدیک شده و بازگشت به سوی خداوند است. نزدیک است فرا خوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم و من دو چیز گران در میان شما می گذارم و می روم: کتاب خدا و عترتم، و خداوند لطیف و آگاه به من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود». در حجه الوداع در هنگام رمی جمرات فرمود: «مناسک خود را از من فرا گیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم و هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید». روزی به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین و نگرانند، پیامبر در حالی که به فضل بن عباس و علی بن ابی طالب علیه السلام تکیه داده بود به سوی مسجد رهسپار گردید و پس از درود و سپاس پروردگار، فرمود: «به من خبر داده اند شما از مرگ پیامبر خود در هراس هستید. آیا پیش از من، پیامبری بوده است که {عمرش} جاودان باشد؟! آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم پیوست و شما نیز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد». روزی دیگر پیامبر صلی‌الله علیه و آله با کمک علی علیه السلام و جمعی از یاران خود به قبرستان بقیع رفت و برای مردگان طلب آمرزش کرد. سپس رو به علی علیه السلام کرد و فرمود: «کلید گنج های ابدی دنیا و زندگی ابدی در آن، در اختیار من گذارده شده و بین زندگی در دنیا و لقای خداوند مخیر شده ام، ولی من ملاقات با پروردگار و بهشت الهی را ترجیح داده ام». در چند روز آخر قبل از رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود: «ای مردم! آتش فتنه ها شعله ور گردیده و فتنه ها همچون پاره های امواج تاریک شب روی آورده است. من در روز رستاخیز پیشاپیش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در می آئید. آگاه باشید که من درباره ثقلین از شما می پرسم، پس بنگرید چگونه پس از من درباره آن دو رفتار می کنید، زیرا که خدای لطیف و خبیر مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمی شوند تا مرا دیدار کنند. آگاه باشید که من آن دو را در میان شما به جای نهادم (کتاب خدا و اهل بیتم). بر ایشان پیشی نگیرید که از هم پاشیده و پراکنده خواهید شد و درباره آنان کوتاهی نکنید که به هلاکت می رسید». آن گاه پیامبر صلی‌الله علیه و آله با زحمت به سوی خانه اش به راه افتاد. مردم با چشمانی اشک آلود آخرین فرستاده الهی را بدرقه می کردند.