عباس ورامینی همزمان با تحصیل، به پرورشگاه‌ها نیز سر می‌زد و همچون پدری مهربان به کودکان بی‌سرپرست خدمت می‌کرد و به تر و خشک‌کردن آنان می‌پرداخت. 🌸همزمان با اوج‌گیری انقلاب، در راهپیمایی‌ها هم حضور فعال داشت. در آستانه ورود امام خمینی (ره) به ایران در بهمن 1357 نیز برای حفظ جان مردم، در بهشت‌زهرا (س) همراه گروهی از دوستانش تلاش بسیاری کرد. 🌸در 13 آبان 1358 که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، سفارت آمریکا را تسخیر کردند، عباس اولین کسی بود که وارد لانه جاسوسی شد و او یک سال در آنجا فعالیت کرد و در همان مکان با دختری مذهبی و متعهد آشنا شد و ازدواج کرد. 🌸خطبه عقدشان را حضرت امام در روز مبعث حضرت رسول (ص) خواند و از همان موقع، زندگی بسیار ساده‌ای را باهم شروع کردند. همسرش نیز زینب‌وار، همواره در کنار او و در خدمت انقلاب و مردم مسلمان بود. 🌸پس از تحویل گروگان‌ها، عباس به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در مرکز آموزش سپاه منطقه 10 به فعالیت پرداخت. او شبانه‌روز در سپاه کار می‌کرد و در دستگیری منافقین بسیار می‌کوشید، طوری که منافقین ترور او را در برنامه‌های خود قرار داده بودند. 🌸از اوایل جنگ تحمیلی نیز در جبهه‌ها حضور یافت. در عملیات بیت‌المقدس، فرمانده یکی از گردان‌های تیپ محمد رسول‌الله (ص) بود که در آن عملیات از ناحیه صورت مجروح و مدتی در بیمارستان بهارلو بستری شد، اما کمی که حالش بهتر شد، دوباره راهی جبهه شد. 🌸در سال 1362 هم از طرف سپاه نامش برای زیارت حج درآمد و با هدف تبلیغ انقلاب اسلامی، به حج رفت و در آنجا به فعالیت سیاسی پرداخت. همچنین از عملیات والفجر 1، به ریاست ستاد لشکر 27 منصوب شد و در عملیات‌های والفجر 3 و 4 نیز در این سمت، در کنار فرمانده پرآوازه لشکر 27، محمدابراهیم همت، برای پیشبرد اهداف عملیات تلاش می‌کرد. 🌸سرانجام حاج عباس ورامینی پس از بازگشت از مکه، در نیمه‌شب دوشنبه 28 آبان 1362، در عملیات والفجر 4 در پنجوین، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به آرزوی دیرین خود رسید و شهد شهادت را نوشید.