صبح زود ‌که از خونه بیرون رفت
گفت:
_مسابقه میدیم از الان تا شب
_تو همین لحظه
_چشمش به نامحرمی که از سر کوچه اومده
 بود افتاد.... 
سرش رو انداخت پایین و به شیطان گفت:
فعلا یک هیچ به نفع من

 🌱