. 🩸روضه خوانی که روضه نخواند ✍حاجی ملا باقر کاظمینی نقل کرده است که: روزی در مجمعی مرا طلبیدند که روضه بخوانم. چون وارد شدم، دیدم بیش از سه نفر جمعیت نیست. به صاحب‌خانه گفتم: «من برای سه نفر روضه نمی‌خوانم.» و از خانه بیرون رفتم. چون شب شد، در عالم واقعه (خواب)، دیدم که وارد همان خانه شدم. دیدم حضرت فاطمه زهرا -سلام‌الله‌علیها- در همان مجلس بر حسینش -علیه‌السلام- گریه می‌کند، به خاک می‌غلطد و خاک بر سر می‌ریزد. پیش رفتم و سلام کردم. آن حضرت روی مبارک از من گردانید. عرض کردم: «فدای تو شوم! من ذاکر حسین توام!» از روی غضب نگاهی به من کرد و فرمود: «چگونه ذاکر حسین منی، و حال آن‌که در مجلسی که سه نفر باشند، چهارمی آنها منم.» عرض کردم: «ای خاتون! توبه کردم.» و بسیار عذرخواهی کردم تا حضرت از من قبول فرمودند. چون بیدار شدم، با خود قرار دادم که اگر در مجلسی حتی یک نفر هم باشد، روضه بخوانم. 📚 مقتل جنگ، مولف ناشناس، کتابخانه آستان قدس رضوی، ص۹