📊 در همه مسائلى كه انسان اقدام مىكند يكجورش اين طور است كه (يك قسم از مسائل اين طور است كه:) انسان بايد ملاحظه كند كه در اين عملى كه مىكند
#نتيجه حاصل مىشود، نمىشود؟ آيا مىرسد به اين مقصدى كه دارد، نمىرسد؟ اگر مطمئن شد كه به آن مقصد مىرسد اقدام مىكند، اگر مطمئن نشد اقدام نمىكند. يك قسم از مسائل اين طورى است.
📊 يك قسم از مسائل هم هست كه انسان
#تكليف دارد از طرف خدا، كه اصل مطلب يك تكليفى هست. و نتايجى هم
#احتمال مىرود حاصل بشود، و احتمال هم مىرود حاصل نشود. در اين مسائلى كه آدم تكليف دارد كه اقدام بكند، ديگر نبايد ما در آن مسائل علم به اينكه نتيجهاى [از] آن مطلبى كه ما مىخواهيم، حاصل مىشود، اين لازم نيست علم پيدا كند؛ انسان دنبال اين است كه آن تكليفى كه به او شده، به آن تكليف عمل بكند.
📊حضرت امير- سلام اللَّه عليه- كه قيام كردند بر ضد معاويه، البته مىخواستند به اينكه معاويه را از مقام خودش كنار بزنند و يك ... آدمى كه فاسق است و مال مردم خور است آن را بزنندش كنار، و يك آدم صحيحى را به جاى او بگذارند در شامات و سوريه و آنجاها. لكن جلوگيرى از ظلم معاويه يك تكليف شرعى بود كه بايد قيام كنند به اين امر و به مردم بفهمانند كه اين ظالم است و بايد اين طور اشخاص دفع بشوند. و ايشان قيام كردند و منتهى به اين شد كه موفق نشدند به اينكه او را از مقامى كه داشت [منعزلش] كنند.
📊 حضرت سيد الشهداء قيام كردند بر ضد يزيد؛ و شايد و همان طور هم بود كه خوب، اطمينان به اين بود كه موفق به اينكه يزيد را از سلطنت بيندازند نشوند؛ اين اخبارش هم اين طور است كه ايشان مطلع بودند بر اين مطلب؛ در عين حال براى همين معنى كه بر ضد يك رژيم ظالم قيام كنند- و لو اينكه كشته بشوند- قيام كردند و كشته دادند و كشتند و خودشان هم كشته شدند
📚صحيفه امام، ج5، ص: 19
@sahifeh_entezar