🔰جریانسازیهای ساواک
من پیشتر گفته بودم- زمان طاغوت- که ما در مواقع معینی میبینیم که یک غائله بلند میشود. آن مواقع معین، یکوقت قبل از ماه رمضان است و یکوقت قبل از ماه محرّم. ماه رمضان برای دولت سابق یک خطری داشت که نبادا روحانیون- در مساجد [که] مردم مجتمعند، ماه عبادت است- نبادا یک تبلیغ سوئی بر ضد دولت بشود. قبل از ماه مبارک یک غائله درست میکردند! غائله- قضیه مثلًا- «شهید جاوید»! یک ماه مبارک را ماها غفلت میکردیم که ما از کجا داریم، اشتباهمان از کجاست. یک ماه مبارک ما سر یک مسئله جزئی به جان هم میافتادیم. اهل منبر دو طایفه میشدند: یک طایفه از آن ور، یک طایفه این ور! علما و مثلًا ... طلبههای ما دو طایفه میشدند: یک طایفه از آن ور، یک طایفه ... یک ماه مبارک را ما هدر میدادیم که دولت را باید در این ماه مبارک ما تنبیهش بکنیم به یک چیزهایی، یک مطالبی بگوییم، آنها درست میکردند این مطلب را و ما را سرگرم میکردند به شهید جاوید! یک ماه، دو ماه، سه ماه این میشد. همچو که این طرف [رو به] سردی میرفت و ماه محرّم مثلًا نزدیک میشد، مسئله مرحوم «شمسآبادی» را پیش میآوردند. ای بسا که شمسآبادی- حالا شاید هم خودشان یک همچو کاری میکردند که این غائله درست بشود! حالا خودشان هم نکرده باشند کس دیگری کرده باشد اما آنها غائله را درست میکردند و دو دسته راه میانداختند، یک دسته از آن ور و یک دسته از آن ور. و قوای ما و نیروی ما که باید صرف بشود در مصالح اسلام، سر این قضیه هدر میدادند تا اینکه این یک خردهای سرد میشد. وقتی که این سرد میشد، نزدیک میشد- مثلًا- یا ماه رمضان یا ... میشد، قضیه «دکترشریعتی» را پیش میکشیدند؛ از آن ور یا الله شروع میکردند تبلیغات بر له او، از آن ور شروع میکردند تبلیغات علیه او. تمام قوا صرف میشد سر این. و الآن هم مشغولند. الآن هم آنهایی که میخواهند نگذارند که این مسائل ایران روی مصالح مسلمین [درست] بشود، حالا هم این مسائل هست. وقتی این هم سرد شد، یک مسئله دیگر! حالا شما خواهید دید بعد از اینکه مثلًا این غائله اخیر از بین رفت و حل شد- و چنانچه حل است و خود آقای طالقانی هم الآن در قم هستند و با ما ملاقات کردند و خود ایشان هم ناراحت از این مسائل شدند که یک همچو حرفهایی درست کردند- بعد از اینکه این غائله [تمام] شد، یک غائلهای درست میکنند. حالا یا خودشان میفرستند- مثلًا فرض کنید که- یک کسی را میگیرند، مثلًا احمد «۹» ما را میگیرند- و لو اینکه اگر احمد را بگیرند بکُشند هم من حرفی نمیزنم اما میخواهند اینها [غائله] درست بکنند- یا مثلًا ... از یکی از علمای ایران، پسرش را میگیرند یک کاری سرش میآورند، این یک غائله پیدا میشود. تا این شد، خودشان شروع میکنند قبل از اینکه صاحبکار مشغول بشود و اظهار تاثر بکند، آقایان [اظهار] تاثر میکنند، «وا مصیبت» آقایان میگویند! خود صاحبکار هیچ حرفی نمیزند اما آقایان سینه میزنند!
امام خمینی (ره)؛ 29 فروردین 1358
بيشتر بخوانيد:
http://emam.com/posts/sahifehbydate/58/01/29/1
@sahifeh_entezar