برای محمودرضا🌸
بعضی از روزا واقعا بهش حسادت میکردم
گاهی هم بیاختیار خندم میگرفت
نماز شب هنوز بهش واجب نبود
ولی قبول نمیکرد که نخونه و باید بلند میشد
مواظب بود که نماز صبحش قضا نشه
یشب آنقدر دیروقت خوابیدم
که نماز صبحم قضا شد
بیدار که شدم به نشانهی تمسخر خندید
و تا دم در مدرسه میگفت :
من از تو بهترم چون نماز صبحم قضا نشد
راوی : برادر شهید
سنگر مجازی ● عَـبـْـدالــزِیـنَب ● 🕊️🍃
|
@sangar_Abdozeynab