بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و تحیت
*شعار شیعی؛ روح غیر شیعی*
مرحوم استاد شهید مطهری اعلی الله مقامه درباره کسانی که اشخاص را معیار شناخت حق قرار می دهند تفصیلی بسیار دلنشین دارد.
ایشان چنین می فرماید :
علی علیه السلام بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله جوانی سی وسه ساله است با یك اقلیتی كمتر از عدد انگشتان، در مقابلش پیرمردهای شصت ساله با اكثریتی انبوه و بسیار. منطق اكثریت این بود كه *راه بزرگان و مشایخ این است و بزرگان اشتباه نمی كنند* و ما راه آنان را می رویم.
منطق آن اقلیت این بود كه آن چه اشتباه نمی كند حقیقت است؛ *بزرگان باید خود را بر حقیقت تطبیق دهند* .
بعد مرحوم شهید مطهری رحمت الله علیه می فرماید :
از اینجا معلوم می شود چقدر فراوانند افرادی كه شعارشان شعار تشیع است و اما روحشان روح تشیع نیست!!!
در چند وقت اخیر که اینجانب یادداشت های " *از اعتلاء تا ابتذال* " را مرقوم کردم ؛ عده ای بجای وزن کشی حق با میزان حق ؛ اقدام به وزن کشی حق با ترازوی اشخاص کردند !!!
همان کار غلطی که بارها حضرت امیرالمومنین علیه السلام درباره خطر آن فریاد زد و هشدار داد .
حضرت فرمودند :
إِنَّ الْحَقَّ لا یعرَفُ بِالرِّجالِ، اِعرفِ الْحقَّ تَعرِف أهلَهُ
*حق به شخصیت ها شناخته نمی شود*
خودِ حق را بشناس تا پیروان آن را بشناسی .
إِنَّ دینَ اللهِ لا یعرَفُ بِالرِّجالِ بَل بِایةِ الحقِّ فَاعْرفِ الحقَّ تَعرِف أهلَهُ
*همانا دین خدا با موقعیت اشخاص شناخته نمی شود، بلکه با معیار و نشانه حق شناخته می گردد؛ پس حق را بشناس تا اهلش را بشناسی.*
در جنگ جمل حارث بن حوط به محضر مولانا امیرالمومنین علیه السلام آمد و جاهلانه ترین سخن را مطرح کرد و گفت :
أَ تَرَانِی أَظُنُّ أَصْحَابَ اَلْجَمَلِ کَانُوا عَلَى ضَلاَلَةٍ فَقَالَ علیه السلام یَا حَارِثُ إِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَکَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَکَ فَحِرْتَ إِنَّکَ لَمْ تَعْرِفِ اَلْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ وَ لَمْ تَعْرِفِ اَلْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ فَقَالَ اَلْحَارِثُ فَإِنِّی أَعْتَزِلُ مَعَ سَعِیدِ بْنِ مَالِکٍ وَ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عُمَرَ فَقَالَ ع إِنَّ سَعِیداً وَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ یَنْصُرَا اَلْحَقَّ وَ لَمْ یَخْذُلاَ اَلْبَاطِلَ"
آیا چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه می ؟دانم چنین نیست! امام علیه السلام فرمود:
اى حارث تو زیر پاى خود را دیدى، امّا به پیرامونت نگاه نکردى، پس سرگردان شدى، تو حق را نشناختى تا بدانى که اهل حق چه کسانى می باشند و باطل را نیز نشناختى تا باطل گرایان را بدانى.
حارث گفت: من و سعد بن مالک، و عبد اللّه بن عمر، از جنگ کنار می رویم، امام فرمود:
*همانا سعد و عبد اللّه بن عمر، نه حق را یارى کردند، و نه باطل را خوار ساختند.*
خوب به پاسخ حضرت علیه السلام توجه کنید .
وظیفه شیعه این است
۱. اشخاص را معیار تشخیص حق و باطل نداند
۲. حق را بشناسد و سپس اشخاص را با حق بسنجد نه حق را با اشخاص
۳. حق را یاری و تایید کند و باطل را رسوا خوار نماید
۴. هر کس که مشهور شد یا سابقه ای پیدا کرد ترازوی حق و مصون از خطا نمی شود کما این که سعد بن مالک و عبدالله بن عمر چنین بودند .
بنابراین رجبعلی خیاط ؛ صدرای شیرازی ؛ ابن عربی ؛ خواجه شیرازی ؛ محمد بلخی مثنوی ؛ جعفر مجتهدی ؛ قاضی طباطبایی و ... ترازوی تشخیص حق نیستند و یا اشخاصی که آنان را تایید می کنند دلیل بر حق بودن آنان نیستند .
بلکه ما باید حق را بشناسیم و سپس اشخاص را با آن وزن کشی ارزشی کنیم .
مثلا حق این است که فروش قرآن در اسلام حرام است .
حال اگر رجبعلی خیاط به دروغ حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام را متهم به این فعل می کند معلوم است رجبعلی خیاط باطل است .
و بدانیم تمام افعال صوفیه لعین باطل است .
صفحه اول
https://eitaa.com/sayedhosainkhademian