📢
#صدای_انقلاب شماره۱۱۸۱
💠داستان
💠پل را فراموش نکن
🎙گفتم: «من همیشه دم دستتون بودم دیگه امروز منو معاف میکردید، چی میشد؟»
گفت: «کم غر بزن جمال، تا ساعت شیش با مایی، بعدش برو هر جا دلت خواس...» خودم را از تک و تا نینداختم و ادامه دادم: «بابا امروز مثلا روز دختره تا شب که بیرون باشم، کی برم برای صوفیا جشن بگیرم؟ منتظره طفلک، بهش قول دادم...» همانطور که دوربین و وسایل را توی ماشین میگذاشت، گفت: ....
#داستان
#روزدختر
#ولادت
#صبح_صادق
#صدای_انقلاب
🆔
@sedayeenghelab_ir
➖➖🍃🌺🍃➖➖🍃🌺🍃➖➖