♨️سینما: زبان پنهان قدرت و وجدان بیدار جامعه سینما تنها یک پرده‌ سفید و چند فریمِ رنگی نیست؛ سینما قدرت است. قدرتی که همان‌گونه که برق می‌تواند چراغی را روشن کند یا شهری را در آتش بسوزاند، می‌تواند افکار را بیدار کند یا به بند بکشد. در روزگاری که کلمات گاه در هیاهوی شعارها گم می‌شوند، سینما به زبان مرئیِ اندیشه بدل می‌شود؛ زبانی که نه فقط دیده می‌شود، بلکه در حافظه‌ جمعی حکاکی می‌شود. سینما در قامت «روشنفکرِ خاموش» جامعه‌ ما ظاهر می‌گردد؛ روشنفکری که فلسفه را می‌فهمد، با هنر و ادبیات می‌زید، با فرهنگ و اجتماع نفس می‌کشد و با تاریخ و سرنوشت نسل‌ها گره خورده است. اثر یک هنرمندِ آگاه می‌تواند در باریک‌ترین شیارهای روح مردم نفوذ کند و تصاویری بیافریند که شاید هزاران خطابه و بیانیه هرگز نتوانند. نمونه‌ روشن این قدرت را می‌توان در کارهای چارلی چاپلین دید؛ هنرمندی که هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای ما، اما درست در دل وجدان بشری ایستاد. رهبر انقلاب درباره‌ او گفته‌اند: «… دیدم حقیقتاً کار عظیمی که این مرد کرده، مگر در قالبی به جز قالب هنر ممکن بود؟ با کدام زبانی می‌شود مضمونی را که در عصر جدید یا دیکتاتور بزرگ است، بیان کرد؟ او با این بیان، هم خودش فیلم‌ها را کارگردانی کرده، هم در آنها به ایفای نقش پرداخته و هم نویسنده‌ی فیلمنامه بوده است. واقعاً در اوج است…» چاپلین نشان داد گاهی یک قاب ساده از صورت انسانی که بی‌کلام می‌لرزد، می‌تواند به اندازه‌ صدها صفحه فلسفه، پرده از چهره‌ استبداد بردارد. او اثبات کرد که هنر، وقتی با خرد و تعهد درهم تنیده شود، نه‌تنها سرگرمی نیست، بلکه یکی از جدی‌ترین ابزارهای نقد قدرت و بیدارسازی جامعه است. پس سینما اگر بی‌هویت و بی‌جهت نباشد، می‌تواند وجدان بیدار یک ملت باشد؛ وجدانِ جمعی که در تاریکی سالن‌ها با نور صحنه شکل می‌گیرد، و حتی پس از خاموشی چراغ‌ها، در خیابان‌های ذهن بیننده ادامه پیدا می‌کند. ✍️گروه اجتماعی صراط 🔻 را دنبال کنید @serat_ir1