🔻
فشارهای زم به شهید آوینی
#رسوایی
🔰علیرضا میرعلینقی، کارشناس موسیقی و روزنامهنگار که از نزدیکان شهید بزرگوار، سیدمرتضی آوینی در نشریه «سوره» بود و سالها در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی (جایی که محمدعلی زم از ۵۹ تا ۸۰ رئیس آن بود) کار میکرد و با رئیس آن مواجهه مستقیم داشت، چند سال پیش در مصاحبهای درباره شهید آوینی، به نکاتی درباره زم اشاره کرد، که بسیار قابل تأمل بود. او در واقع به فشاری و تضییقاتی که از سوی دولت هاشمی، به واسطه زم بر شهید آوینی در دو سال پایانی عمر وارد میشد، اشاره کرد:
❌"
نگرانی که من داشتم این بود که آقا مرتضی به شدت مخالف و دشمن جدی سیاستهای ریخت و پاش و دلال مأبانه و توسعه قرتیگیری دولت آقای هاشمی بود. در همان زمانها بود که {سیدعلی} میرفتاح مقالهای نوشت که در سوره چاپ شد و کیهان هم با شیطنتی که داشت عین مقاله را با ذکر مأخذ چاپ کرد. میرفتاح در آن مقاله جمله خطرناکی نوشته بود که: «جزیره کیش که به این روز در آمده است، مظهر کیش کدام شخصیت است…» کاملاً معلوم بود که چه کسی را میگوید. با آن سیستم بگیر و ببند و بیرحم اطلاعاتی دولت وقت که هیچ دورهای نه در قبل و نه بعد از آن شبیهاش نبود. یعنی حضور وزارت اطلاعات در همه جا نه به صورت عادی بلکه به صورت بدی احساس میشد و آدمها را چه خودی و چه بیگانه میگرفتند. ما همه نگران وضعیت آقا مرتضی بودیم. چون هر کس را هم که میگرفتند انگ میزدند که مثلاً در خانهاش ابزار لهو و لعب پیدا شده. آن دوران بیآبرویی رسم شده بود. همه هم این حرفها را باور میکردند و از این جنگ عمومی استفاده میشد.
🔹ما نگران وضعیت مرتضی بودیم چون هر بلایی که بر سر شهید آوینی میآمد بر سر مجموعه هم میآمد. مثلاً خانمهایی که در مجله سوره تایپیست بودند، از قشرهای ضعیف جامعه بودند و به حقوق ماهی ۶-۷ تومان سوره محتاج بودند. خود مرتضی هم بدبخت میشد چون خانواده داشت و تمام اینها مسئله بود. از طرفی هم میدانستیم اگر اتفاقی برای او بیفتد نه زم و نه هیج کس دیگه ای پشت مرتضی در نخواهد آمد. وقتی آن روز ناراحتیاش را دیدم با خودم گفتم نکنه میخواهند بازداشتش کنند؟ یا شاید هم بهش گفتن که میخواهیم ببریمت! "
میرعلینقی، در انتهای آن مصاحبه، درباره سیستم «تجاری» که زم به تاسی از هاشمی وارد حوزه هنری کرد، چنین گفت:
❌
"آقای زم امکانات لازم را در اختیار مرتضی نمیگذاشت. زم میل داشت از مجموعه سوره و … یک واحد درآمدزا با همان معیاری که سیستم دولت آقای هاشمی میخواست بسازد و یا اگر اینگونه نشود اصلاً کمکم کار را تعطیل کند. زم اصلاً اهل کارهای فرهنگی - بنیادی نبود و یک مقدار هم که اوج گرفت تمام واحدهایی که کار فرهنگی میکردند تعطیل کرد و همه چیز را در جهت سود و درآمد قرار میداد. مرتضی میخواست به آرمانهای اول انقلاب و جنگ وفادار باشد و برای اینها کار کند اما زم نمیخواست. نه اینکه دشمنی کند، نه نمیخواست. در حقیقت تابع آقای هاشمی بود در کارها."
در همین فضا بود که مثلاً زم دستور اخراج مرحوم محمدرضا آقاسی، شاعر توانای اهل بیت (علیهم السلام اجمعین) را داد. طبق روایتی مشهور، چند روز بعد از این اخراج، سید مرتضی آوینی، یوسفعلی میرشکاک را صدا میزند و به او میگوید به زیر پل حافظ برود و محمدرضا آقاسی را دریابد. آقاسی چاقویی به دست گرفته است و متتظر خروج زم از ساختمان حوزه هنری است تا او را چاقو بزند و به تعبیر خودش بکشد. میرشکاک نزد او میرود و آرامش میکند و او را از کشتن محمدعلی زم بازمیدارد.
شاید تحت تأثیر همین روحیه «تجاری»، زم در دوران دولت اصلاحات از نیمه دهه هفتاد، حوزه هنری را رسماً وارد امور اقتصادی کرد که پررنگترین و البته جنجالیترین بخش این فعالیت اقتصادی، ورود حوزه به عرصه «تولید سیگار» بود. او که ظاهراً قصد داشت حوزه هنری را تبدیل به یک کارتل اقتصادی کند، حتی از سال ۷۸ تا ۸۰، وارد عرصه باشگاهداری هم شد و به مدت دو سال رئیس هیأتمدیره باشگاه پرسپولیس بود./مشرق نیوز
🔻عضو صراط شوید.
https://eitaa.com/serat_zanjan