♦️روزي به فرزندش گفت : « از فردا يک کيسه با خودت بياور و در آن به تعداد آدم‌هايي که دوست نداري و از آنان بدت مي‌آيد پياز قرار بده » 🔹️ روز بعد فرزند همين کار را انجام داد و لقمان گفت : « هرجا که مي‌روي اين کيسه را با خود حمل کن » 🔸️ فرزنش بعد از چند روز خسته شد و به او شکايت برد که پيازها گنديده و بوي تعفن گرفته است و اين بوي تعفن مرا را اذيت مي‌کند. 🔹️ لقمان پاسخ داد : « اين شبيه وضعيتي است که تو کينه ديگران را در دل نگه داري . اين کينه ، قلب و دلت را فاسد مي‌کند و بيشتر از همه خودت را اذيت خواهد کرد !