آواره میگشتم بین تمام آرزوهایم و حرفهای تو،
خسته از خودم و امیدوار...
هم صحبت کبوترها و یک درخت خشک؛ حرفهایت را زدی و خستگیات رفت؟
میتوانی بروی و من...!
تار میبینم دنیایی را که خودم ساختم، مینشینم تبرم را تیز میکنم...
میگذرد.
✍ شهاب پارسا
@shahab_twt