6.13M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
خون با بركت يك سالى از شهادت آقاجواد مي‌گذرد. تلفن خانه به صدا در می‌آید. خانمی که از تماس با موبایل شهید، جواب نگرفته است، سراغ را می‌گیرد: * با آقاى كار دارم! - ايشان، نيستند. * می‌شود شماره‌اى بدهيد تا با ايشان تماس بگيريم؟ - امرتان چی هست؟ * از سازمان انتقال پلاسماى خون تماس مي‌گيرم، آقاى قبلا چند بار به اين مركز مراجعه كرده‌اند و پلاسماى خود را براى بيماران نيازمند اهدا نمودند، اما اكنون مدت‌هاست كه ديگر مراجعه‌اى به اين مركز نداشتند، می‌خواستيم ببينيم آیا تمايلى براى مراجعه مجدد دارند؟ - ببخشيد! ايشان همه خونش را یک‌جا برای امر دیگری اهدا نمودند. * متوجه نمی‌شوم! - آقای به رسیده‌اند! (چند ثانیه سکوت می‌کند و بعد با تعجب و لحنی حزین می‌گوید:) * شده‌اند؟ خدای من! کجا و چگونه؟ - برای . برای امنیت مردم! ولادت : ۱۳۶۰/۰۴/۰۲ شهادت : ۱۳۹۵/۰۲/۱۹ سوریه_ خانطومان @shahid_javad_allahkaram